«تمام پولهای جهان» محصول ۲۰۱۷ و فیلمی به کارگردانی ریدلی اسکات بزرگ است که در زمان ساخت خود حاشیههای مختلفی را به همراه داشت. داستان فیلم بر اساس وقایع حقیقی ساخته شدهاست و در حین فیلمبرداری اثر یکی از بازیگران نقش اصلی فیلم (کوین اسپیسی) به دلیل اتهامات غیر اخلاقی که بر او و عدهای دیگر از اشخاص معروف سینمایی وارد شده بود از نسخه نهایی فیلم کنار گذاشته شد و «کریستوفر پلامر» جای او را گرفت. در ادامه به بررسی این اثر خواهیم پرداخت؛ با سینما گیمفا همراه باشید.
داستان فیلم در سال ۱۹۷۳ و شهر رم آغاز میشود، هنگامیکه نوهی پسری جان پائول گتی یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد دنیا توسط عدهای سارق دزدیده میشود. در ادامه ربایندگان نوجوان (جان پائول گتی سوم) در ازای رها کردن او درخواست ۱۷ میلیون دلار پول میکنند و به پرداخت شدن آن توسط پدربزرگ گروگان خود امید دارند؛ امیدی که البته محقق نمیشود و گتی بزرگ اعلام میکند که اگر این پول را پرداخت کند ۱۴ نوهی دیگر او نیز ربوده میشود. مادر پائولو عروس اسبق خانواده که از شوهرش به دلیل فساد اخلاقی طلاق گرفته نیز قادر به پرداخت چنین مبلغ هنگفتی نیست بنابراین تصمیم میگیرد تا این پول را هر طور شده از گتی دریافت کند. او در عوض محافظ شخصی خود (فلچر چیس) که در گذشته عضو CIA بوده است را مسئول پروژه بازپسگیری نوهاش میکند.
داستان فیلم روندی تقریبا خطی دارد و نمیتوان گفت که فوقالعاده است؛ اما توانایی نگه داشتن بیننده بر روی صندلی تا زمان اتمام فیلم را دارد و این موضوع به مدد کارگردانی بسیار خوب و استادانهی اسکات علیرغم فیلمنامهی متوسط دیوید اسکارپا اتفاق میافتد. نقشآفرینی کریستوفر پلامر در ردای جان پائول گتی فوقالعاده بودهاست و به طور قطع بهترین لحظات فیلم با پرداخته شدن به کاریزمای ویژه و جذاب او رقم میخورد. در جایی او را به قدری مستبد میبینیم که با خود میگوییم قلبی از جنس سنگ دارد و در جای دیگر از اهمیت و ارجحیت خانواده سخن میگوید و گاهی هم با سخنان خود فلسفهی بشری را هدف میگیرد و یکی از اصلیترین جذابیتهای فیلم به دنبال کردن سرنوشت و اعمال او اختصاص دارد. یکی از قسمتهای فیلم که عمدهی اتفاقات آن را هم در برمیگیرد تلاش فلچر و گیل(مادر پائولو) برای مذاکره با آدمربایان و همکاری آنها با پلیس است که هیچگاه به اندازهی صحنههای حضور«پلامر» پررنگ نمیشود اما با نقشآفرینی خوب «میشل ویلیامز» ما را باخود همراه میکند. او به خوبی در نقش مادری بیوه که مجبور است با خانوادهای ثروتمند و مغرور سازش کند و رنجهای مختلفی را به دلیل یدک کشیدن نام آنها متحمل شود فرو رفتهاست.حال آنکه پردازش شخصیت فلچر چیس در حد پایین تری قرار دارد و بازیگری «مارک والبرگ» چنگی به دل نمیزند و از سطح معمولی بالاتر نمیرود.
از دیگر قسمتهای فیلم که زاویهی معکوسی از قضایا را به ما نشان میدهد، پلانهایی است که وضعیت آدم ربایان و زندانی آنها (پائولو) را نمایش میدهد. گویا اسکات در این بخش هدفی دیگر داشته و نتوانسته ایدهی خود را به طور کامل پیاده کند؛ همانگونه که حالات و رفتار سیکونتا (سارق پائولو) هیچگاه برایمان باورپذیر نمیشود و گویا رابطهای عجیب و دور از هرگونه جذابیت را با پائولو شروع کردهاست؛ صد البته که نمیتوان از بازیگری خوب «چارلی پلامر» که در همان ابتدا با ربوده شدنش گره اصلی فیلم شکل میگیرد، گذشت.
همانطور که پیشتر گفته شد از نکاتی که اکثر بینندگان متوجه آن نخواهند شد مگر اینکه از اتفاقات مختلف ساخت فیلم باخبر باشند؛ جایگزینی کریستوفر پلامر به جای کوین اسپیسی در نقش گتی بزرگ است که باعث شد تا اسکات مجبور شود تمام پلانها را با حضور «کریستوفر پلامر» ۸۸ ساله از نو بگیرد و از جلوههای ویژهی گرافیکی نیز بهره ببرد. اما نکتهای که در این میان حائز اهمیت است چیره دستی و تجربهی بسیار بالای اسکات است که با وجود مشکلات رخ داده توانست فیلمی قابل قبول و زیبا بسازد؛ هرچند که فیلمنامهای که در دست داشت نیز عالی و بی نقص نبود و هنر کارگردان در به تصویر کشیدن اثری سطح بالا براساس آن نیز قابل تقدیر است. همچنین نقشآفرینی «پلامر» به قدری خوب است که شاید از جابهجایی او با اسپیسی خوشحال شویم.
«تمام پولهای جهان» فیلمی است که شاید بعد از دیدن آن حس یک شاهکار را به شما منتقل نکند؛ اما دست پخت جدید ریدلی اسکات به همراه ادویههای خاص خودش است؛ با این که ممکن است داستان آن قابل پیشبینی باشد (به ویژه برای کسانی که رمان آن را که در همین موضوع است خواندهاند)؛ اما هنوز هم یکی از آثار خوب ۲۰۱۷ با مایهی هیجانی است و با دیدن آن راضی میشوید. تماشای این اثر را به علاقهمندان سینما توصیه میکنیم.
نظرات