هنر تجسم خیال است و دنیایی بس بهتر، بزرگتر، پراحساس تر و ملموس تر به انسان؛ و آنچه که او میخواهد. هنر از این رو از این جهان والاتر میرود و به تبع آن، انسان را از آن میرهاند که انسانی است؛ و کلنجار رفته با روح و در خور روح او. این جهان با تمام زیبایی هایش، پر از زشتی است و پر از هرج و مرج، که همواره از درک انسان فراتر میرود و او را در پوچیِ دلسرد کنندهی منحصر به خویش، فرو میگذارد. هنر اما؛ با وجود وابستگی انکار ناپذیرش به این جهان، از همه چیز انسانی تر است، و درک او از خویشتن را اولا آینه وار نمایان میسازد، دوما آنرا ارتقا میدهد.
در این هفته، دو فیلم Holy Motors و Anima معرفی خواهم کرد.
- نام فیلم: Holy Motors
- سال انتشار: ۲۰۱۲ میلادی
- کارگردان: لئو کاراکس
- بازیگران: Denis Lavant, Édith Scob, Eva Mendes, Kylie Minogue, Elise Lhomeau, Michel Piccoli, Jeanne Disson
این شاهکار اگزیستانسیال لئو کاراکس، شاید بیش از هر چیز، راجع به “خود” باشد؛ خودی که در این روزگار مدرن ما، انگار سر سپرده است به هیچ؛ و میخواهد در عین حال از طریق خیال، همه کار بکند و همه چیز باشد. و اصلا برای همین هم هست که واقعیت را گم میکند: او تنها در جست و جوی یافتن خویش نیست؛ او میخواهد چیزی باشد که خود را در آن مییابد؛ اما چیزی بودن، کسی بودن، هویتی داشتن و خاص بودن به معنای همه چیز بودن و هر کس بودن نیست؛ حال آنکه او چنان سرگشته است که چارهای جز این برای خود نمیبیند؛ او در همه چیز خود را مییابد و به شکلی متناقض در هیچ چیز!
کاراکس در Holy Motors خیال را با واقعیت در میآمیزد و به نوعی تاکید میکند آنچه که انسان مدرن میخواهد باشد با آنچه که به واقع هست، تفاوتی ندارد. او این را با انتخاب یک بازیگر به عنوان شخصیت اصلی داستان خویش، برجستهتر میسازد. مخاطب در سرتاسر فیلم از خود میپرسد اسکار به واقع کیست؟ و این در حالی است که کاراکس حتی واقعیت را نیز به بازی گرفته است و هم اسکار و هم ما را در آن به شکلی بیرحمانه رها کرده، بیآنکه چیزی از جهانی که ما در آن قرار گرفتهایم، بگوید.
اسکار در روزی طولانی و پرماجرا، نقشهای مختلفی را بازی میکند و گاه حتی به رانندهاش دستور میدهد تا لحظهای بایستد تا در میان راه، خیال سرکش خود را آرام کند. در این بین، و در تمام این لحظات نه او و نه ما متوجه دوربین یا کارگردان یا حتی صحنهای میشویم که مرز میان خیال و واقعیتی را که او در آن در نوسان است، مشخص کند.
کاراکس در لحظاتی که به ما آرام آرام، اطمینان میدهد صحنهای، خیالی بیش نیست، با هجوم اتفاقات و رویدادهایی که کاملا واقعی به نظر میرسند، ما را به بازی میگیرد و غافلگیرمان میکند؛ شاید هم نه! شاید بازی گرفتنی در کار نیست. شاید برای خود او نیز همانند اسکار، جهان به این شکل میان خیال و واقعیت در نوسان است و او در شناخت خود و جهانی که با آن درگیر گشته، وامانده است.
- نام فیلم: Anima
- سال انتشار: ۲۰۱۹
- کارگردان: پل توماس اندرسون
- بازیگران: Dajana Roncione, Thom Yorke
“اینها که هستند؟” ترانهی Not The News از Thom Yorke با این جمله شروع میشود. اندرسون هم از این قطعه در شاهکار کوتاه خود یعنی Anima استفاده میکند. مردی در انبوهی از جمعیت در قطار مترو نشسته است. ارتباطی بین هیچ کدام از آنها وجود ندارد. همه در حالتی میان خواب و بیداری فرو رفتهاند. مرد ناگهان نگاهش به سوی زنی که انگار چند وقتی است، به او خیره شده، جلب میشود. نیرویی چیزی این دو را در آن انبوه جمعیت به سوی هم میکشاند. اندرسون با همراهی تام یورک، اثری میآفریند، عمیق، زیبا و بینهایت دیدنی راجع به مردی در روزگار مدرن، پوچ و کسالت آور ما؛ که درگیر عشق میشود؛ بهتر بگوییم عشق او را برمیگزیند و به سویش کشانده میشود. در طول راه، درگیر موانع متعددی میشود اما کنارشان میزند و همراه با زنی در شبی تاریک اما زیبا میرقصد. انیما به نظرم از بهترین فیلمهای ۲۰۱۹ میلادی است و از زیباترین آنها؛ موزیک ویدیو – فیلم کوتاهی که هم فوقالعاده شنیدنی است و هم دیدنی.
نظرات
مرسی .
معرفی خوبی داشتید ، مخصوصا هولی موتورز .
به جرئت میگم هولی موتورز بهترین فیلم دههست.