انیمه Weathering with You، خیلی حِس آرامش بخشی دارد؛ لذت و آرامشی که شاید بیشتر “خورههای انیمه” بدانند که چیست! در دنبالهی آثار “ماکوتو شینکای” که در دههی اخیر به فراتر از انتظار رسیده بودند، بالاخره به اثرِ جدیدتر او و تیمش رسیدیم؛ موفقیتِ چند سال پیشِ آقای شینکای یعنی “اِسم تو” (Your Name) هنوز هم در ذهن طرفداران حک شده است، پس حس و حال همان اثر در اثری جدیدتر خیلی آرامش بخش میباشد، موافقید؟ با این حال هنوز هم تازگیِ خاص و جدیدی همراه تجربهی “فرزندِ آب و هوا” است (ترجمهی اصلی چیزی در مایههای “تغییراتِ آب و هوا با تو” است، ولی خب در هر صورت هدف نامگذاری مفهومی بوده مثل دیگر آثار شینکای) ماکوتو شینکای در نشان دادن هر ایدهای کارش را به درستی بلد است، و دارد به یکی از افراد “استاد انیمهسازی” امروزی نزدیک و نزدیکتر میشود، خب پس با نقد و بررسی آخرین اثر وی با من و سینما-فارس همراه باشید.
ابتدا یک توضیح کوتاه مهم لازم است؛ انیمهی “فرزندِ آب و هوا” حُکم یکی از خوش آب و رنگترین انیمهها را دارد که از صفات عالی و فوقالعادهای که صد در صد یونیک (تَک!) هستند، برخوردار است؛ منتهی وضعیت برای کسانی که خورهی انیمه “نیستند” متفاوت و حتی اندکی ارتباط با این اثر برایشان سخت است. موضوع ذکر شده اصلا “ضعف” نیست، گفتیم وضعیت متفاوت است بدین صورت که اتفاقا برای کسانی که خورهی انیمه “هستند” یک بهشت خالص و تمام عیار ساخته شده است. این حَد توجه به طرفداران و یا به اصطلاح انیمهبازان، “فرزندِ آب و هوا” را جز آثاری با مخاطبان شدیدا خاص تقسیمبندی میکند.
داستان به حَدی رویایی و زیباست که حتی از شنیدن و دیدن “باران”، این پدیدهی دلانگیزِ طبیعت به مانند واقعیتش به وَجد میآیید. اگر باران را دوست داشته باشید، لذت وصف ناپذیری خواهید برد و این اثر شخصیتر خواهد شد. بله، واقعا کسانی هستند از باران متنفرند، خب انتظار این حَد همزادپنداری برای این افراد با اثر، فکری به جا نیست؛ درستی و غلطی این موضوع اصلا مهم نیست، مهم این است همانطور که گفتیم خصوصیات زیادی از این انیمه، مخاطب خاص میطلبد. پس اگر چند تا از این صِفات مورد نیاز را دارید، خب به یکی از بهترین انیمه های سال ۲۰۱۹ برخوردید! اگر که نه، یحتمل وضعیتِ تجربهی “فرزندِ آب و هوا” برایتان جالب نخواهد بود. این انیمه نمیتواند پلی میان ارتباط مخاطبانی که تاکنون به دنیای انیمه وارد نشدهاند، باشد. پس پیشنهاد دادنِ “فرزندِ آب و هوا” برای مخاطبانِ عام، نتیجهی معقولی به همراه نخواهد داشت.
داستان به طورِ کُلی نکات جالبی دارد؛ مثلا همین توکیو و روایت متفاوت، حتی به دنیای بزرگتر از توکیو اشاره دارد. بله، دقیقا به همین دنیای خودمان؛ اینکه “توکیو ترسناک است” دقیقا همان حُکم “دنیا ترسناک است” را دارد، کاراکترها با اینکه سنهای متفاوتی دارند ولی به دنبال این هستند که بفهمند کجای این دنیا (توکیو) هستند؛ همین که به دنبالِ متوجه شدنِ وضعیتشان و سوال جوابهای “من چرا؟” “من کجا؟” و چراهای دیگر هستند، موضوع جالب و تفکر برانگیزی است که در پسزمینه اتفاق میافتد (البته برداشتهای متفاوتی هم میتوان کرد، ولی خب مگر همین که هرکسی برداشت متفاوتی از اثر کند، “هنر” نیست؟) داستان، به لطف چاشنیِ طنزِ انیمهوار بودنش، از غمانگیزی اصلی و مباحث جدیاش اندکی کاسته شده؛ اگر چنین چیزهایی نبود، با یکی از غمانگیزترین و احساسیترین انیمههای سال طرف بودیم. میدانید چه نکتهای فوقالعاده است در اکثر انیمهها، اینکه با این حال که سازندگان نخواستهاند فقط حس و حال خشک و بسیار جدی روایت را داشته باشد و همزمان مخاطبهای جوانتر و عامتر را راضی نگه دارند.
وضعیت بدین صورت شده که اگر سن مخاطب کمتر باشد، محتوا برایش کافیست و اگر فردی بزرگتر هم آن را ببیند چیزهای بیشتری که در پس ماجرا است را متوجه شود. از بهترین مثالها میتوان به انیمه “شهر اشباح” اشاره کرد، که هر دو حالت را همزمان داشت و در این وضعیت یک اثر بیرقیب بوده و هست؛ اما همانطور که متوجه شدید، اینجا شاید به همان اندازه موفقیتی صورت نگرفته و آنقدر باید و شایدها عجیب است که حتی از بین این دو گروه هم ضد و نقیض وجود دارد. داستانِ “فرزندِ آب و هوا” چندان پیچیدگی خاص و ریتم متفاوتی نسبت به “نام تو” ندارد، ولی باز هم اگر سبک و اصلِ انیمهرا بخواهید دریابید، به شدت به مشکل میخورید. فانتزی؟ اصلا رُمانتیک یا چیزهای دیگر (مثل جادو) اینها چگونه با هم ربطی به “فرزندِ آب و هوا” دارند؟ بهترین حالت و سادهترین همین که بگوییم ژانر و سبک فرزندِ آب و هوا، “انیمه” است. (دقیقا مثل دیگر انیمههای معروف و موفق) چرا که چنین فرمی به همراه تکنیکهای متفاوت اصلا مرسوم نیستند و تنها یک ویژگی ندارند، بلکه از جزهای زیاد و ترکیب همین “جزها” با یکدیگر انیمهها ساخته میشوند!
داستان، گیرا و کششِ مناسبی دارد؛ ولی در برخی نقاط افت میکند، که خب شاید برخیشان از توقعات بالایمان از عنوان قبلی صورت گرفته باشد. ولی بدونِ شک نقاطی از داستان به درجا زدن و نیاز نبودن محکوم میشوند. مفهومِ عشق و دوست داشتن، همچنان به مانند اثر قبلی زیبا و خوش رنگ و لعاب و دلنشین است؛ و جالبیت داستان همین است که از زیباترین احساسات بشری، هنوز هم میتواند متفاوت روایت شد و خیلی ویژگیها و پردازشهای بیشتر برایش وجود دارد و خواهد داشت. این موضوع راستش بهانهای انحرافی برای نگفتن این حرف به آقای شینکای بود؛ باید مستقیم اشاره کرد، از برترین کسانی که میتواند به روشهای متفاوتی در انیمه “عشق” را به تصویر بکشاند، همین آقای شینکای است.
در مبحثِ فنی راستش این انیمه یکی از بهترینهاست؛ فرزندِ آب و هوا به تعداد، سِکانسهای نایاب و رویایی خلق میکند و چنان زیباییهای بصری ارائه کرده که چشمتان را نوازش کند. مثلا در مبحث طراحی هنری انیمه سطح بالایی را دارد، شهر توکیو با آسمان و دریا و ترکیبِ این دو با هر چیزِ جادویی به شدت طنینانداز شده است. از بخشهای دیگرِ به شدت جالب توجه، رنگبندی و نورپردازیهای خیرهکننده است؛ رنگها بر حِس و اتُمسفر وارد شده بر محتوا و فرم تاثیر مستقیم دارند و به مانند یک فیلم سطحِ بالا به درستی از رنگ، در داستان و پیشبرندهی آن استفاده شده است. رنگهایی مثل قرمز، برای نشان دادن روابط عشق و دلگرمی، رنگ باران که همیشه سبز است که به عمقِ ماجرا و انتهای سرنوشتِ غمانگیز “دختر آفتاب” قصهمان اشاره دارند. تمام نکاتِ ذکر شده با صداپیشگی بالاتر از استاندارد و موسیقیهای روحنواز، همیشه درعناوین این کارگردان پررنگ بودهاند. اینجا هم مثل دیگر عناوین قبلی شینکای، همان وضعیتِ خوب پابرجاست و بار احساسی و پیشبرنده صحنههای مُهمی که مَد نظرِ وی بودهاند را فقط موسیقی میتواند به خوبی انجام دهد؛ نتیجهی این ترکیب هم درست و بدون ایراد انجام شده، که در ابتدا با یک تصویر اشاره کردیم کاربلدی چهگونه است!
جمعبندی و سُخن آخر؛ آقای شینکای راه درست و جدیدش را به خوبی بلد است و همان فرمولِ حیرتانگیز و موفق قبلی، همچنان جوابگوست و حتی جای کار بیشتر هم دارد، که هر بار پختهتر هم خواهد شد. قبل دیدنِ این انیمه، بشخصه فکر میکردم امکان دارد فرمولِ قبلی تکراری شود، یا جوهرهی آن تمام شده باشد؛ ولی متوجه شدم که نه فقط این انیمه، بلکه چند انیمهی بعدی هم میتوانند اینچنین سبکی داشته باشند، دقیقا بدون اینکه “تقلید” یا “تکراری” خطاب شوند که این موضوع از نبوغِ بالای آقای شینکای است و مطمئنا اثرِ بعدی وی مثل دیگر آثارش، درخشان خواهد بود.
[poll id=”22″]
نظرات
نویسنده عزیز خسته نباشین بابت نقد….. مرسی خدا قوت :yes: :yes: :yes: :yes:
به شخصه برای دیدن این عنوان لحظه شماری میکردم…. صرفا بخاطر تعریف و تمجید ها و علی الخصوص بهترین انیمه سال ژاپن شدن توقع داشتم جای انیمه Your Name رو بگیره ولی یه سری ایراد ها این انیمه داره که اون رو پایین تر از Your Name قرار میده که اولین و بزرگترین ایراد این انیمه اینه که زمانی که داری این انیمه رو میبینی امکان نداره به Your Name فکر نکنی…. همش جلوی چشماته… قشنگ سایه ی این انیمه روی این عنوانه…. دوم اینکه خیلی سر سری میره سر موضوع اصلی ….نمیتونم توضیح بدم جون اسپویل میشه…. سوم اینکه سن کاراکتر های اصلی خیلی پایین بود … بر فرض مثال برای یک مخاطب چهل ساله یه خورده سخته که بخواد با دو تا نوجوون چهارده پونزده ساله ارتباط بر قرار کنه و مطمئنا این موضوع باعث میشه مخاطب میان سالش رو این انیمه از دست بده…. ولی در کل جدای از این خرده ایراد ها این عنوان زیباست ودیدنش خالی از لطف نیست و دیدنش رو پیشنهاد میکنم
ممنون زنده باشین دوست عزیز، خوشحالم موجب رضایتتون بوده.
با موضوعاتی که اشاره کردین موافقم، توقعات مخاطب بالاتر رفته و کار سازنده سختتر از قبل بوده، با اینحال برخی ضعف ها فارق از این انتظارات هنوزم وجود دارند. درمورد موضوع آخر، “نامِ تو” از مهم ترین صفاتش همین بود که شخصی که هنوز به دنیای انیمه ورود نکرده یا با هر سنی با این عنوان ارتباط لازم رو برقرار میکرد و لذت میبرد!
موفق باشید
فقط می تونم بگم که انیمه ی خوبه:) خیلی قشنگه.