در بحبوحهی انتشار عناوین جدید دنیای انیمهها، شاید یک برگشت کوتاه به گذشته و تماشای عناوین کمی قدیمیتر، ایدهی بدی نباشد؛ شاید اثری پیدا شد که مرز و حدود تاریخ و زمان را بشکافد و به دل بنشیند.
انتخاب، همان اصل همیشگی گردانندهی زندگی
زندگی انسانها سراسر پر از انتخابهای ریز و درشت است و اگر ویژگیهای انتسابی را خارج از محدودهی اراده و انتخاب قرار دهیم، بقیهی ویژگیها نشأت گرفته از انتخابهای ما هستند (ویژگیهای اکتسابی). حال این انتخابها میتوانند انتخاب یک جفت کفش برای مدتی کوتاه یا انتخاب یک رشتهی تحصیلی که آیندهی آدمی بدان وابسته است، باشند.
انیمهی Gin No Saji راوی زندگی پسری میباشد که در یک خانوادهی سختگیر به دنیا آمده و برای انتخاب هدف آیندهی زندگی خود، دچار یک سردرگمی مزمن شده است. یوگو هاچیکن که شخصیت اصلی داستان انیمهی Gin No Saji و پیشبرندهی روایت داستان است، برای ادامهی تحصیل خود، یک دانشکدهی کشاورزی به نام دانشکدهی اوزو را انتخاب میکند و داستان اصلی انیمه از همین دانشکده شروع میشود. (در جهت جلوگیری از اسپویل داستان انیمه، روایت سطحی داستان را همینجا به اتمام میرسانیم و سراغ مباحث بنیادین و عمیق میرویم).
داستان انیمه روایتی ساده، کلیشهای و همهکس فهم را دنبال میکند. شاید یکی از مواردی که موجب محبوبیت Gin No Saji شدهاست همین روایت سادهی آن باشد که هر ردهی سنیای را به تماشا فرا میخواند و در بعضی مواقع، خنده و در بعضی دیگر، تفکری کوتاه را به ما هدیه میدهد. البته در کنار این سادگی و همهکس فهم بودن انیمه، نباید از کلیشههای آن صرف نظر کرد و آنها را نادیده گرفت. از عمدهترین کلیشههای موجود در Gin No Saji میتوان به همان عاشق شدن در نگاه اول شخصیت اصلی با شخصیت مکمل اشاره کرد. به گونهای میتوان گفت که ایدهی اصلی داستان، مجموعهای از کلیشههای رایج دنیای انیمههاست که با ترکیب هنر کارگردانی و رعایت چارچوب واقعگرایانه بودن، اثری زیبا و شاید هم برای افرادی که انیمههای سبک کمدی و زندگی روزمره را زیاد تماشا کرده باشند، اثری تکراری را به وجود آورده است.
شخصیت پردازی و وجود تمایزات فراوان در رفتار شخصیتها، بر جذابیت و خارج سازی انیمه از یک حالت کلیشهوارانه افزوده است. همچنین صداگذاری عالی و طراحی ویژهی هر شخص، خصوصیت مثبت دیگری در کارنامهی رنگین Gin No Saji میباشد.
در داستان انیمهی Gin No Saji از تمامی المانهای موجود، به گونهای بهره گرفته شدهاست که نه موجب افراط و نه موجب تفریط در استفادهی آنها شود. شخصیت اصلی از همان ابتدای روایت داستان، با انجام افعالی، به معرفی خود میپردازد و بیتجربگیاش را در زمینهی فعالیتهای عملی تثبیت میکند. بعدها شخصیتهای مکمل داستان، خیلی آرام و پیوسته، معرفی میشوند و همینطور که داستان پیش میرود، بیشتر و بیشتر با آنها آشنا میشویم. با اینکه Gin No Saji از المانهای عاشقانه نیز بهره گرفته است، اما تا پایان آن، کمترین روابط گرم و صمیمانهای را در انیمه میتوان یافت که همین مورد میتواند از جذابیت اثر و رنگین و منقش بودن کارنامهی آن بکاهد. سوق دادن اندیشهی مخاطب به سوی یک المان خاص و ناتمام گذاشتن آن، میتواند یک ضربهی بسیار جدی به داستان اثر بزند و از نمرهی آن تا حد زیادی کم کند.
خواه یا ناخواه باید قبول کنیم، اثری را که مربوط به سال ۲۰۱۳ – ۲۰۱۴ است نباید با یک اثر امروزی همژانر خودش مقایسه کرد، چون در این صورت ما یک نقد نادرست و قضاوتی قبیحانه داشتهایم. اگر قرار باشد انیمه Gin No Saji را در ردهی خوبان ژانر کمدی و زندگی روزمره قرار دهیم، باید همچنان با قلم نوک تیز منتقدانه، نکات مثبت و منفی آن را بنویسیم و با شاقول انصاف و منطق، پستیها و بلندیهای آن را دید بزنیم.
چالشهایی که سر راه شخصیت اصلی و سایر شخصیتهای فرعی و مکمل دیگر قرار میگیرد، یک سری نکات مثبت و یک سری نکات منفی دارند. از جمله نکات مثبت این چالشها میتوان به شناخت بهتر اشخاص و ویژگیهای شخصیتی آنها اشاره کرد. این نوع معرفی، در دنیای انیمهها بسیار رایج و کلیشهوارانه میباشد، اما در انیمهی Gin No Saji این بحث کلیشهای نیز با هنر زیبایی آفرینی کارگردان، به یک نکتهی مثبت تبدیل شده است و نقد آنچنان جدیای بر آن وارد نیست. حال که یکی از نکات مثبت این چالشهای سر راه شخصیتها را بیان کردیم، لازم است به چند نکتهی منفی نیز اشارهای داشته باشیم تا نقد منتشر شده، با اعتدال و اصناف بیشتری همراه باشد. یکی از نکات منفی این چالشها، سردرگمی مخاطب در میان انبوه اسمهاست. مثلا در بعضی از صحنهها، آنقدر اسم شخصیتهای مختلف برده میشود که مخاطب برای به یاد آوردن اسم فلان شخصیت، باید به چند سکانس قبلتر رجوع کند. یکی دیگر از نکات منفیای که چالشها به وجود میآورند، صرف زمان زیادی از زمان کلی انیمه است، به گونهای که برخی از چالشها آنقدر وقتگیر هستند که یک یا دو قسمت از انیمه، به آنها تخصیص مییابد. حال شاید بعضی از افراد بگویند که همین چالشهاست که داستان را به جلو میبرد، اما در جواب این نوع از اظهارات باید گفت که چالشها فقط جزئی از داستان محسوب میشوند و اگر قرار باشد که یک اثر، فقط از چند چالش به خصوص بهره ببرد و المانهای دیگر را کور کند، حسی خشک و ناتمام به مخاطب القا میشود که فقط انتظار به پایان رسیدن هر قسمت را میکشد و این نوع از داستان پردازیها، بیشتر برای انیمههای دارک و رازآلود جوابگو میباشد.
ابراز احساسات شخصیتها، یکی از المان و شاخصهای مهمی است که در اثر Gin No Saji به بهترین نحو رعایت شده و به نکات مثبت انیمه افزوده است. مسلما برای رعایت چارچوب واقعگرایانه بودن هر اثر، باید یکسری از ویژگیهای ذاتی و خُلقی آدمی را در آنها دخیل ساخت. بروز احساسات در مواقع حساس نیز، یکی از همین موارد میباشد. کارگردان انیمهی Gin No Saji توانسته است که به نحو احسن این مورد را رعایت کند و شخصیتهای گرافیکی را از آن حالت سرد و بیجان بیرون آورد و جان و روحی طبیعی به آنها ببخشد. بروز احساسات شخصیت اصلی در همان ابتدای انیمه، چشمان مخاطب را به سوی خود میکشاند و کاری میکند تا هر چه بهتر، این احساسات واقعیتر و طبیعیتر به نظر برسند. مثلا ممکن است که همهی ما با دیدن یک حیوان زیبا و نحیف، احساس ترحم در وجودمان جاری شود و فکر اینکه روزی این حیوان به غذای ما تبدیل میشود، وجدانمان را آزار دهد. همین مورد را میتوان همان ابتدا در شخصیت اصلی مشاهده نمود که به شکل بسیار طبیعیای جلوهگر میشود و همین احساسات او منجر میشود که تا مدتی از خوردن گوشت حیوانات خود را برحذر دارد. البته افراط در بروز اینگونه از احساسات نیز میتواند لطمهی زیادی به داستان انیمه بزند و کارگردان Gin No Saji فکر اینجا را هم کرده است و همانگونه که در مورد المانهای مختلف دیگر، میزان تعادل را رعایت کرده بود، در این مورد نیز همان عمل را به انجام رسانیده و نگذاشته چاشنیهای مختلف، طعم اصلی داستان را تغییر دهند.
شیوهی روایت داستان به گونهای است که هر چقدر که پیش میرویم، بر جذابیت آن افزوده میگردد و در انتهای هر قسمت، حس تشنگی برای قسمت بعدی، در مخاطب به وجود میآید و این روال تا پایان فصل اول ادامه پیدا میکند. در انیمههای زیادی مشاهده کردهایم که در اواسط انیمه، داستان به شکل فجیعی نزول پیدا میکند و دیگر، آن جذابیت اولیه را برایمان ندارد، اما در مورد Gin No Saji این اصل صدق نمیکند و همانگونه که اوایل انیمه برای مخاطب گیرا و پر مفهوم است، اواخر انیمه نیز همینگونه میباشد و شاید برای کسانی که علاقهی زیادی به این سبک انیمهها دارند، جذابتر هم باشد.
به طور خلاصه، در مورد داستان انیمهی Gin No Saji باید گفت که نحوهی روایت داستان بسیار سهل و همهکس فهم است و بهرهبردن از المانهای مختلف به مقدار متناسب و معتدل، جلوهی خاصی به آن داده است؛ هر چند نکات منفیای هم دارد که در بالا به آنها اشاره کردم و به صورت مفصل در مورد آنها بحث کردیم و لازم نمیبینم باری دیگر، این بحثها را باز کنیم و به تفسیرشان بپردازیم.
صداگذاری انیمهی Gin No Saji در حد قابلقبولی قرار دارد و شاید بتوان آن را یکی از بهترین آثار در بخش صداگذاری در نظر گرفت. صدای شخصیتهای اصلی و مکمل، صدای طبیعت، حیوانات، باد و … آنقدر خوب کار شده است که لایق نمرهی کامل در بخش صداگذاری میباشد. یکی از نکاتی که در بین بسیاری از انیمهها مشترک است، در فصل تابستان، صدای جیرجیرکها را میشنویم، اما در فصل تابستان انیمهی Gin No Saji، در کنار صدای جیرجیرکها، از صدای سایر حیوانات، اعم از پرندهها و حیوانات وحشی و اهلی نیز استفاده شده است و این فقط یکی از نکات مشهود بخش صداگذاری این اثر پر رنگ و لعاب میباشد. رعایت پستی و بلندی صدای کاراکترها و تلفیق آنها با صدای اطراف در مواقع شلوغ و همچنین سازگاری صدای هنرپیشهها با شخصیت انیمهها نیز مدرکی دیگر است برای اثبات عالی بودن صداگذاری این اثر.
به طور کلی اگر قرار باشد در مورد صداگذاری Gin No Saji اظهار نظری کنیم، چندان نقد برجستهای بر آن وارد نیست و ما هم فقط به همین نکات مثبت بسنده میکنیم و از اضافهگویی پرهیز میکنیم.
انیمهی Gin No Saji دارای تمی روشن و طبیعی است. جلوهی روزها و جلوهی شبها تا حد بسیار زیادی طبیعی طراحی شدهاند و برای اثری که در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است، چنین جلوه و تمی، میتواند بسیار خوش آب و رنگ باشد. تطبیق جلوهی انیمه با فضای حاکم بر آن، نکتهی بسیار مثبتی در کارنامهی Gin No Saji میباشد. شاید برای عدهای از شما سوال پیش بیاید که تطبیق تم یا جلوهی انیمه با فضای حاکم بر آن، به چه معناست؟ با مثالی کوچک این مورد را هم برای شما تشریح میکنم. مثلا شما در نظر بگیرید که شخصیت اصلی در یکی از سکانسها، وارد یک محوطهی ترسناک میشود، مسلما باید در چنین مکانی، تمی تاریک بر فضای انیمه حاکم گردد تا همان حس ترس و رعب و وحشت شخصیت اصلی به مخاطب نیز القا شود و بیشتر و بیشتر در فضای اثر غرق شود. به اینگونه از جلوهنگاریها در زبان عامیانه، تطبیق تم یا زمینه با فضای حاکم بر اثر میگویند. لباس و فستان شخصیتهای انیمهی Gin No Saji، به غیر از مواقعی که در داخل دانشکده هستند و همه باید لباس فرم و همشکل را بپوشند، در باقی مواقع از تنوع زیادی برخوردار است و هر لباسی هم متناسب با همان فصلی که انیمه در آن روایت میشود، طراحی گردیده است و به گونهای نیست که شخصیتها در فصل مثلا پاییز، لباس تابستانی بپوشند و یا به دلیل یک خطای کارگردانی، چنین مواردی لحاظ نشده باشند.
به طور کلی اگر یک جمع بندی هم در مورد جلوهنگاری Gin No Saji داشته باشیم، علاوه بر موارد بالا باید یکسری ایرادات را هم وارد کنیم، مثل عدم توجه به بافتهای ریز و کوچک. هر چند میتوان این مورد را هم نادیده گرفت چون Gin No Saji یک انیمهی ژانر کمدی است و تا جایی که اطلاع داریم، در این ژانر توجهی اصلی بر روی داستان انیمه میباشد و سایر مواردی که به آنها اشاره کردیم و در آینده هم اشاره میکنیم، فقط از متعلقات انیمه به شمار میروند. البته توجه به این نکته هم حائز توجه میباشد که در ژانر کمدی، سبک خاصی از طراحی وجود دارد که طراح Gin No Saji توانسته است به نحو احسن این سبک را ادا کند و خاصیت کمدی بودن اثر را حفظ نماید.
به صورت کلی، اگر بخواهیم یک نتیجه گیری تمام عیار از انیمهی Gin No Saji داشته باشیم، باید به داستان و روایت عالی آن و همچنین طراحی محیط و صداگذاری بینقص انیمه اشاره کرد و احسن بزرگی به کارگردان و تمامی دستاندرکاران این اثر تقدیم کرد. اگر شما هم از جملهی معدود افرادی هستید که به ژانر کمدی و زندگی روزمره علاقه دارید، پیشنهاد میکنم حتما این انیمه را ببینید و یا اگر دیدهاید خوشحال میشوم نظرات گرانبهایتان را در مورد این اثر زیبا بدانم. به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست؛ این بود از نقد و بررسی فصل اول انیمهی Gin No Saji و امیدوارم از خواندن مقاله لذت برده باشید. هرگونه نظر، انتقاد و یا هر گونه پیشنهادی برای نقد و بررسیهای آینده دارید، خوشحال میشوم در بخش نظرات، نظر خودتان را بیان بفرمایید.
[poll id=”84″]
نظرات