همواره می گویند که انسان های باهوش با انسانهای معمولی تفاوت دارند. تصور کلی بر آن است که منظور از این تفاوت، تفاوت در میزان هوش است ولی هیچ فردی جز خود افراد باهوش، نمی دانند که چه مشکلاتی برای یک انسان متفاوت از لحاظ ذهنی وجود دارد. سر آرتور کانن دویل بدون شک هنگامی که شروع به خلق داستان شرلوک هلمز کرد، تصورش را هم نمی کرد که روزی شخصیت ساخته شده به دست وی از خودش نیز مشهورتر شود.
کانن دویل که یک پزشک اسکاتلندی بود، در کنار امر طبابت به نوشتن نیز مشغول بود و مقالاتی را برای روزنامه ها و مجلات می نوشت اما مهم ترین لحظه ی زندگی او، انتشار اولین داستان از سری داستان های شرلوک هولمز در سال ۱۸۸۷ میلادی بود. داستان کارآگاه خصوصی که دارای هوش و نبوغی سرشار و به همین دلیل از لحاظ ذهنی از تمامی انسان های هم عصر خود در ماجراهای هیجانانگیز داستان برتر است. در ابتدا داستان چندان مورد توجه مخاطبان قرار نگرفت اما رفته رفته با پردازش بیشتر شخصیت شرلوک و همچنین نوشته شدن رمان های مشهوری بر اساس این شخصیت نظیر اتود در قرمز لاکی و درنده باسکرویل، شرلوک هلمز به شهرتی باور نکردنی دست پیدا کرد.
موضوع مناسب این داستان ها باعث شد تا فیلم های سینمایی و سریال های مختلفی از روی این شخصیت ساخته شود و قطعا برترین و خاطره انگیز ترین آنها سریال «ماجراهای شرلوک هلمز» با بازی جرمی برت در نقش شرلوک بود که هنوز هم عده ی کثیری اعتقاد دارند که هیچ فردی نمی تواند نقش برت را تکرار کند. با ورود به قرن ۲۱ و پیشرفته شدن سینما و تلویزیون و به طبع ورود بیشتر تکنولوژی به عرصه ی سینما، لازم بود تا داستان های قدیمی نیز دچار پیشرفت شوند و به اصطلاح مدرن شوند اما هیچ کس فکرش را هم نمی کرد که شرلوک هولمزی که در گذشته اثبات شده بود به دنیای مدرن قدم گذارد. در سال ۲۰۱۰، شبکه BBC اعلام کرد که یک مینی سریال ۳ اپیزودی از داستان های شرلوک هولمز با نام «شرلوک» در دست ساخت دارد که بر خلاف داستان های کلاسیک این شخصیت قرار است در دوران مدرن و لندن پیشرفته روایت شود. در ابتدا تصور میشد که حضور شرلوک هلمز در دوران مدرن یک شکست تمام عیار برای سازندگان سریال باشد و به همین دلیل BBC نیز از سازندگان سریال خواست تا برای شروع کار ۳ اپیزود با ۳ داستان مختلف تولید کنند تا در صورت شکست یک اپیزود، اپیزود دیگر بتواند موفق ظاهر شود اما نتیجهی کار باورنکردنی بود. با پخش فصل اول سریال طرفداران زیادی به سمت شرلوک هلمز مدرن کشیده شدند و سریال موفق شد با همان فصل اول خود در سال ۲۰۱۱، جایزه ی بفتا بهترین سریال درام را کسب کند. به این ترتیب BBC بدون وقفه دست به کار شد و فصل های دوم و سوم سریال را نیز تولید کرد که باز هم با استقبال شدید طرفداران و تحسین منتقدان همراه شد. کیفیت بالای این سریال سبب شد که فصل سوم آن در مراسم اِمی ۳ جایزه در بخش های مختلف کسل کند. در این مراسم، جایزه بهترین بازیگر مرد مینی سریال به بندیکت کامبربچ (Benedict Cumberbatch)، بهترین بازیگر مکمل مرد مینی سریال به مارتین فریمن (Martin Freeman) و بهترین نویسنده مینی سریال به استیون موفات (Steven Moffat) رسید. در این مقاله سعی داریم تا علل موفقیت و محبوبیت این سریال را بررسی کنیم.
داستان و شیوه روایت عالی
مهمترین علل موفقیت سریال شرلوک بدون شک داستان و فیلمنامه جذاب آن است. در واقع فیلمنامه به گونهای نوشته شده که اگر حتی تاکنون فردی نام شرلوک هلمز را نیز نشنیده باشد، بتواند با وی ارتباط برقرار و داستان را درک کند. استیون موفات و مارک گیتیس (Mark Gatiss) که هر دو از نویسندگان زبردست انگلیسی هستند، تصمیم گرفتند تا پایه و اساس داستانهای خود را بر اساس نوشتههای کانن دویل بنا کنند اما در جزئیات هر چه را که خود می پسنند، اعمال کنند. نتیجه کار واقعا بینظیر بود.
شرلوک هلمز مدرن داستان علاوه بر حفظ آن ویژگی های همیشگی خود، از تکنولوژی استفاده می کند و بارها به وسیله ی همین تکنولوژیها، معماها را حل میشوند. از دیگر نقاط قوت فیلمنامه، طرح معماهای متعدد است که به شیوهای استادانه در نهایت به هم مربوط می شوند و داستان اصلی اپیزود را تشکیل می دهند. برای نشان دادن نمونهای از این کار تنها شما را دعوت می کنم که قسمت سوم فصل اول را تماشا کنید که چگونه چندین معما و پرونده با جزئیات مختلف در داستان مطرح و در نهایت همه ی آن ها به هم مربوط می شوند و یک داستان تمام عیار می سازند. دیالوگها نیز واقعا هنرمندانه نوشته شده اند. در واقع در خیلی از مواقع دیالوگها هستند که برخی از مسائل درونی شخصیتها را نشان می دهند، برای مثال دیالوگ های شرلوک و جان در اپیزود پایانی فصل دوم، واقعا احساسی است. شخصیت پردازی شرلوک و جان واتسون در یک کلام بینظیر است. همان طور که گفته شد، شرلوک هلمز این سریال با تمامی شرلوک هلمز هایی که تاکنون مشاهده کردهاید، متفاوت است.
در اپیزود اول شرلوک فردی معرفی می شود که بسیار باهوش است و به دلیل همین برتری فردی، خود را از مردم برتر می داند و نمی تواند با آن ها ارتباط بر قرار کند اما به مرور زمان و با گذشت داستان، شخصیت شرلوک وجه انسانی بیشتری پیدا می کند. در نقطه ی مقابل او شخصیت جان واتسون قرار دارد. جان یک انسان عادی با همان دغدغه های روزمره ی همه ی انسان ها است که حال همراه با یک انسان برتر یعنی شرلوک زندگی می کند و همین سبب می شود تا زندگی اش دچار تغییرات زیادی شود. ارتباط بین جان و شرلوک به طرز خارق العاده ای زیبا و تماشایی کار شده است. اوج این رابطه ی زیبا در قسمت پایانی فصل دوم است که بیشک همه ی طرفداران این سریال آن را به خاطر سپرده اند. اما این پایان تکامل شخصیتی نیست و در فصل سوم رابطه جان و شرلوک با ازدواج جان، رنگ و بویی دیگر می گیرد. شرلوک که به تازگی به لندن بازگشته، نمی تواند نبود جان را هضم کند زیرا تنها دوستی که وی دارد جان است. از این رو می کوشد به هر شکل ممکن جان را دوباره با خود همراه کند. این ارتباط به قدری قوی است که شرلوک در اپیزود پایانی فصل سوم حاضر می شود برای نجات جان و زندگیش دست به قتل بزند و خود را نابود کند. طبق گفته نویسندگان سریال، این دو قرار است در فصل چهارم با خطرناکترین و غمانگیزترین تراژدی عمر خود مواجه شوند و باید دید در این آزمون سخت شرلوک و جان چه خواهند کرد.
بازیگران توانا در نقشهای شرلوک و جان
بندیکت کامبربچ، نامی که تا پیش از پخش شرلوک برای مردم انگلیس تا حدی شناخته شده بود اما هنوز به صورت جهانی آنطوری که باید ندرخشیده بود! استیون موفات بعد تماشای بازی درخشان کامبربچ در فیلم Atonement که برنده جایز گلدن گلاب بهترین فیلم نیز شد، او را برای بازی در نقش شرلوک انتخاب کرد. بازی کامبربچ در نقش شرلوک بسیار خارق العاده و تقریبا بی نقص است. بسیاری از منتقدان اعتقاد دارند که اگر کامبربچ زودتر در نقش شرلوک بازی می کرد، اکنون یکی از برترین بازیگران جهان بود. استعداد شگرف او در ایفای نقش شرلوک باعث شد تا اکثر نقشهایی که بازی می کند مربوط به افراد باهوش باشد. کامبربچ کاملا خصوصیات شرلوک را به نمایش میگذارد. او خود را از همه برتر میداند و مدام هم این برتری خود را به دیگران نشان می دهد. در ظاهر نشان می دهد که هیچ سر رشته ای از ارتباط با دیگران و زندگی اجتماعی ندارد اما در واقع او نیز دارای قلبی رئوف است. کامبربچ به خوبی شخصیت فردی را بازی می کند که در ظاهر در دید عموم قرار دارد اما در باطن منزوی است و تنها دوست صمیمیاش جان است و او نمی خواهد وی را از دست بدهد. اوج این بازی فوق العاده را در اپیزود ابتدایی فصل سوم می بینید که چه طور شرلوک می خواهد جان را تحت تاثیر قرار دهد. کامبربچ که چندی پیش با بازی عالی خود در نقش آلن تورینگ در فیلم «بازی تقلید» نامزد اسکار نیز شده است، مسلماً نزدیکترین فرد به شخصیت داستانی شرلوک هولمز است.
در کنار بازی فوق العاده کامبربچ، نباید از بازی عالی مارتین فریمن نیز چشم پوشی کرد. فریمن نیز همانند کامبربچ با بازی در سریال شرلوک به شهرت باور نکردنی دست پیدا کرد. فریمن نقش پزشکی را ایفا می کند که در جنگ افغانستان مجروح شده و به ظاهر از هیجان گریزان است اما آشنایی او با شرلوک و همکاری با او نشان می دهد که او نیز همانند شرلوک است و خطر کردن را دوست دارد. شخصیت جان دقیقا چیز هایی را دارد که در شرلوک یافت نمی شود. جان به خوبی با دیگران ارتباط بر قرار می کند، دوستان زیادی دارد و در اجتماع حضور دارد. در واقع شرلوک و جان هرکدام ویژگی های به خصوصی دارند که یکدیگر را تکمیل می کنند. کنار هم قرار گرفتن این دو و تعامل آن ها است که به داستان جذابیت می دهد. بارها در طول سریال این دو با هم درگیر می شوند که در اکثر آنها جان، شرلوک را به خاطر نبود احساس سرزنش می کند اما در پایان ماجرا، بازهم این دو همانند دو دوست واقعی، به زندگی خود ادامه می دهند.
ضدٍ قهرمانی فوقالعاده
همیشه میگویند تا زمانی که یک ضد قهرمان وجود نداشته باشد، قهرمان نیز به وجود نمیآید. دوستداران سینما با فیلم فوق العاده «شوالیه تاریکی» به کارگردانی کریستوفر نولان آشنایی دارند. فیلمی که به واسطه ی بازی کمنظیر هیث لجر (Heath Ledger) فقید در نقش جوکر، و پیوستن دیگر المانهای بینقص به چهارمین فیلم برتر تاریخ بدل شدهاست. لجر به قدری در نقش جوکر عالی بود که اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد را نیز پس مرگ دریافت کرد. در واقع شوالیه ی تاریکی فضای جدیدی را ایجاد کرد و آن نیز حضور پر رنگتر ضد قهرمان در داستان بود. اگر از طرفداران شرلوک هلمز و داستان هایش باشید، با دشمن اصلی شرلوک یعنی جیمز موریارتی آشنا هستید.
در داستان های کانن دویل موریارتی یک نابغه ریاضی است که هوشی به اندازه شرلوک دارد اما موریارتی این سریال بسیار متفاوت است. یک شخصیت منفی کاملا جدید که به هیچ عنوان با کلیشه های مرسوم خلق نشده است. موریارتی که در سریال شرلوک می بینید بسیار باهوش است و حتی در مواردی از شرلوک نیز بهتر عمل می کند و او را شکست می دهد. او یک جنایتکار مشاور است که در واقع در پشت پرده، تمامی جنایت ها را برنامه ریزی می کند و حال با یک مشکل بزرگ به نام شرلوک هلمز رو به رو شده است. هر چند حضور موریارتی تنها در اپیزودهای پایانی فصل اول و دوم است اما همین حضور کوتاه او نیز هیجان انگیز ترین لحظات سریال را رقم زده. جدال موریارتی و شرلوک در اپیزود پایانی فصل دوم با نام معنادار «سقوط رایشنباخ» فوق العاده جذاب است. موریارتی در این اپیزود، نمونه کامل یک انسان باهوش و البته ضد قهرمان است که تا آستانه ی شکست شرلوک نیز پیش می رود. هر چند خودکشی غیر منتظره وی در پایان فصل دوم کمی طرفداران را ناراحت کرد و عده ای نیز معتقدند که فصل ۳ به دلیل عدم حضور موریارتی به اندازه فصل دو جذاب نبوده ست اما مشخص شدن بازگشت او در فصل چهارم و نبرد دوباره این دو، بهترین خبر برای طرفداران این سریال است. تمامی این نکات عالی که مربوط به شخصیت موریارتی است را باید مرهون بازی زیبای اندرو اسکات (Andrew Scott) دانست. بازیگر جوانی که همانند کامبربچ و فریمن چندان شناخته شده نبود اما حال به یک بازیگر مطرح بدل شده و قرار است درجدید ترین نسخه ی فیلم جیمز باند ایفای نقش کند.
The Game Is On
آنچه که شرلوک را از سایر سریالها متمایز کرده، تعداد اپیزودهای کم اما با زمان زیاد است که به نویسندگان این فرصت را داده که هر اپیزود را همانند یک فیلم سینمایی بسازند. بدون شک اگر شرلوک وجود نداشت اکنون کامبربچ نامزد اسکار نشدهبود و فریمن نیز نقش اصلی سری فیلمهای هابیت نبود. سریال شرلوک علاوه بر دستاوردهای هنری که داشت، دو بازیگر توانا را نیز به دنیای سینما معرفی نمود. در حال حاضر نیز فیلمبرداری فصل چهارم ادامه دارد که قرار است در کریسمس سال ۲۰۱۷ پخش شود.
در پایان شما را به تماشای تیزر فصل چهارم این سریال دعوت می کنیم که مخاطبان را با حالوهوای کلی فصل آینده آشنا میکند:
نظرات
بنظرم بهترین شخصیت سریال، موریارتی هستش.
چنان شخصیت جذابی داره که مو به تن ادم سیخ میشه
بسی حق گفتی
هوش و زیرکی فوق العادش به همراه خونسردی و شوخ طبعی همراه با تمسخری که طوری بیان میکنه انگار پیش پا افتادس درحالی که مردم حین تمسخر هاش میمیرن بسی جذابه
بنظرم بازیگرش به طور فوق العاده ای این حس ها رو نشون داد که فوق العاده جذاب بود