در روزگاری که نیمی از فیلمها گرته برداریهای ناشیانهای از فیلمهای اصغر فرهادی است و نیمی دیگر به تقلید از ابد و یک روز سعی در به تصویر کشیدن درد و رنج مردم دارند، یافتن فیلمی که نگرش جدیدی را برای مخاطب به تصویر میکشد و طرح و مضمونی نو دارد، اتفاق تازهای است. احسان بیگلری سابقه دستیاری اصغر فرهادی را در معروفترین فیلمش یعنی درباره الی دارد. اما «برادرم خسرو» به دور از دنیای فیلمهای فرهادی و مولفههای همیشگی او ساخته شده است. در ادامه نگاهی میکنیم به فیلم «برادرم خسرو» با بازی درخشان شهاب حسینی. با سینماگیمفا همراه باشید.
«برادرم خسرو» از جمله بهترین فیلم اولیهای جشنواره دو سال پیش بود که برای نمایش عمومی دچار مشکلات فراوانی گردید و با تاخیر اکران شد. فیلم داستان خسرو بیمار دو قطبیست که مدتی در غیاب خواهرش برای زندگی نزد برادرش میآید. اوضاع خوب است تا وقتی که مطلع میشود خواهرش به این زودیها قرار نیست بیاید. از این زمان است که تغییر حالش شروع میشود و رفتارهای ناصر برادر بزرگتر نیز به این بدحالی او دامن میزند.
ساخت ملودرام روانکاوانه در سینمای ایران گام نسبتا جدیدی محسوب میشود. در سینمای جهان از این نمونهها کم نداریم. فیلمهایی مانند ذهن زیبا، جزیره شاتر، سکوت برهها، هوانورد، قوی سیاه و دیوانه از قفس پرید نمونههایی از بهترین فیلمهای روانشناسانه به شمار میروند. «برادرم خسرو» اولین فیلم در سینمای ایران است که به طور خاص به موضوع اختلال دوقطبی میپردازد. اما اختلال دوقطبی چیست و چگونه به وجود میآید؟ با وجود اینکه هنوز دلیل قطعی برای این بیماری شناخته نشده است اما محققان بر این باور هستند که این اختلال منشا ارثی دارد و ترکیب ژنتیکی افراد تاثیر بیشتری از تربیت آنها در این اختلالات دارد. استرس و یا بیماری نیز ممکن است گاهی به وجودآورندهی نوسانات خلقی باشند. در فیلم نیز به این موضوع اشاره میشود. جایی که ناصر از بیماری عمویشان سخن میگوید و خسرو عصبانیتر از همیشه بر عقیدهاش پافشاری میکند که بیماری او ارثی نیست و خانواده با دخالتها و سختگیریهای بیجا او را بیمار کرده است. تا جایی که او مجبور شده است از خانه بیرون بزند.
فیلم از همان ابتدا دید مخاطب را راجع به خسرو شکل میدهد. او را شخصیتی نامتعادل نشان میدهد که رفتارهای عجیب و غریب و غیرقابل پیشبینی دارد که اطرافیانش را نگران میکند و به نوعی انگار آنها همیشه مراقب او هستند. این تصویری است که فیلم از خسرو نشان مخاطب میدهد و به نوعی دست به جانبداری و قضاوت میزند. اما هرچه فیلم پیش میرود مخاطب خود متوجه میشود که ناصر رفتاری به مراتب عجیبتر از برادر بیمارش دارد و اینجاست که جای این دو با هم عوض میشود. برادری که به ظاهر فردی قابل اعتماد به نظر میآید دست به کارهای خطرناکی میزند. کارهایی که سر زدنشان تنها از یک ذهن بیمار برمیآید.
مخاطب اما با خسرو همدلی بیشتری میکند. او با همهی درد و رنجهایی که میکشد و تمام رفتارهای عجیب و غریبش برایمان باورپذیرتر است تا ناصر. شاید بتوان اینگونه بیان کرد که نسبت مخاطب با شخصیت خسرو و میزان همذات پنداری او با خسرو و علاقه و انزجارش نسبت به او، نشاندهندهی حال طبیعی یا غیرطبیعی مخاطب است. اگر مخاطب همدل و همدرد خسرو نباشد و او را دیوانه بداند، باید فکری به حال “ناصر” درونش بکند! ناصر فردی است که میخواهد همه چیز را تحت کنترل خود داشته باشد. شاید بتوان به زندانبانی تعبیرش کرد که به زندانیان خود رحم نمیکند و آنها را زیر نظر خودش دارد. نه فقط خسرو بلکه او در برابر همسر و فرزندش هم همین گونه است. با همسرش دعوا میکند که چرا در خیابان شلوغ رانندگی است، حاملگیاش را بهانه میکند و مانع سرکار آمدن او میشود، و دروغهای ریز و درشت دیگری که نشان از تسلط جویی او بر زندگیاش دارد. ناصر شخصیتی وسواسگونه دارد که در پس آن شخصیت عصا قورت داده، گهگاه به وضوح خشم خود را نشان میدهد. خسرو با رفتار بیقیدانهاش جمع خشک و نظم موجود زندگی آنها را به هم میریزد. او نمیخواهد قوانین زندگیاش به هم بخورد و به همین دلیل با برادرش درگیر میشود و این درگیریها باعث میشود وجه دیگر او نمایان شود و همسرش میترا به رفتارها و خلقیات نهفته بیمارگونه او پی ببرد.
فیلمهایی که به مباحث روانشناسی مربوط میشوند، تحقیقات کاملی را درباره مشخصات و ویژگیهای بیماری میطلبد و نیازمند بررسی کارشناسانه است. کارگردان باید تسلط زیادی در زمینه مورد بحث داشته باشد و بتواند علائم و نشانهها را به خوبی در شخصیتپردازی و رفتار در طول فیلم رعایت کند. احسان بیگلری در اولین ساخته خود تلاش کرده تا جزئیات اختلال دوقطبی را هم در نحوه شخصیتپردازی خسرو و هم در نحوه چگونگی رفتار اطرافیان با این بیماری به تصویر بکشد. جرقهی ساخت این فیلم یک اتفاق در دوران کودکی کارگردان بوده است. «عمویی در خانواده داشتم که مبتلا به بیماری دوقطبی بود و شاید تجربهی حضور ایشان زمینهساز قصههایی که داشتم شد.» همچنین او مدتها برای نوشتن فیلمنامه به مرکز نگهداری بیماران دوقطبی رفت و آمد داشته است. گرچه فیلم در لحظاتی زبان آموزشی پیدا میکند، اما نمیتوان تاثیرگذاری آن را انکار کرد. ضعفهای فیلمنامه به خوبی مشهود است. ما لحظات زیادی از فیلم را شاهد بحث و جدل میان ناصر و خسرو هستیم و عملا اتفاق تازهای نمیافتد. دلسوزیها و همدلیهای میترا و فرزند نوجوانش هم تغییری در شیوه رابطه ایجاد نمیکند. از نیمه دوم فیلم، داستان یک روند تکراری را طی میکند تا جایی که در نهایت رفتار و اعمال ناصر موجب به کما رفتن خسرو میشود. بازی خوب بازیگران، کارگردانی قوی، و مضمون جدید فیلم تا حد زیادی عدم وقوع رخدادهای متنوع را جبران کرده است.
بدون تردید بخش عظیمی از موفقیت فیلم مدیون بازیهای درخشانش است. شهاب حسینی همیشه فوقالعاده است. اما اینبار در نقش خسرو چنان خوش درخشیده است که میتوان گفت بازی او به تنهایی بار کیفی فیلم را چند درجه افزایش داده است. او در یکی از بهترین نقشآفرینیهایش به خوبی میتواند مخاطب را با احوالات دگرگونش همراه کند. به طوری که یک لحظه از شادی و سرخوشی او میخندد و لحظهای دیگر از درد و رنجی که او میبرد قلبش فشرده میشود. او خسرو را چنان باورپذیر اجرا کرده است که مخاطب با تمام وجود باورش میکند و برایش دل میسوزاند. شاید جالب باشد که بدانید احسان بیگلری به یاد خسرو شکیبایی، اسم شخصیت فیلم را خسرو گذاشته و انتخاب شهاب حسینی که بسیاری بازی او را تداعی کنندهی خاطره خسرو شکیبایی دانستهاند، در این پروسه بیتاثیر نبوده است. ناصر هاشمی نیز بعد از مدتها دوری از عرصه بازیگری بازی فوقالعادهای در نقش ناصر ارائه میدهد. ناصر همان خسرو است. خسرویی که این بار تحتتاثیر پدر مجبور به سرکوب آرزوهایش شده است و بعد از سالها دارد همان رفتار را در قبال برادرش انجام میدهد. هنگامه قاضیانی و بیتا فرهی نیز به موجب نقشی که در فیلمنامه دارند موفق ظاهر شدهاند.
فیلم پایانبندی درخشانی دارد. وقتی خسرو متوجه میشود که ناصر چه بلاهایی بر سرش آورده، دیگر عکسالعملی از خودش نشان نمیدهد. در آینه به او نگاه میکند و کلاهش را تا روی چشمانش پایین میکشد و ترجیح میدهد همه چیز را فراموش کند. او فقط میخواهد از آن جا برود. از برادری فرار کند که شبیه پدرش است و نه تنها او را درک نمیکند، بلکه با خودخواهیهایش باعث وخامت حال او شده. خسرویی که بیتوجهی و بیمهری خانواده نگذاشت به تکامل برسد بیمار نیست. بیمار فیلم از نگاه مخاطب ناصر است که ظاهری موجه و درونی مریض دارد.
نظرات