مطمئناً اکثرمان حداقل یکی از آثار کمپانی Pixar را دیدهایم حتی ممکن است بعضیها فیلمهایی را از این خانهی خلاقیت انیمیشنسازی دیده باشند اما ندانند که مثلاً کارخانهی هیولاها بهدست آن تولیدشده باشد؛ اما قطعاً دیدهاند که پیش از شروع فیلم چراغ مطالعهی بامزهای وارد کادر میشود و پران پران به سمت حرف I در لوگوی پیکسار میرود و آنقدر بر روی آن بالا و پایین میپرد تا بالاخره بر جای آن مینشیند و نگاهی معصومانه به دوربین میکند. بههرروی اگر مثل خیلیها ازجمله نویسندهی این مقاله کودکیتان را با داستان اسباببازی، ماشینها، شگفتانگیزان، زندگی یک حشره، در جستوجوی نمو و بسیاری از دیگر شاهکارهای این استودیو سپری کرده باشید قطعاً با یک تئوری مشهور در مورد پیکسار آشنا هستید. اکنون میخواهیم بفهمیم که آیا تازهترین اثر این کمپانی یعنی انیمیشن Onward همچنان درون این تئوری قرار دارد یا خیر. در ادامهی مقاله با سینما فارس همراه باشید.
برای کسانی که با این تئوری آشنایی ندارند باید بهصورت مختصر توضیح بدهم که طبق آن تمام آثار ساختهشده توسط کمپانی پیکسار درون یک دنیای واحد و مشترک جریان دارند. درواقع این تئوری هیچوقت توسط پیکسار بهصورت رسمی تأیید نشده است و ایدهای صرفاً ساختهوپرداختهی طرفداران پروپاقرص آثار این استودیو است ولی با توجه به اینکه تمام شواهد و مدارک حاضر در انیمیشنها مهر تأییدی بر این مسئله هستند درنتیجه میتوان گفت ایدهی دنیای مشترک آثار، پیش از حتی شکلگیری دنیای سینمایی مارول، توسط پیکسار شکل گرفت.
درواقع این تئوری تمام وقایع آثار پیکسار را در خط زمانی عظیم کنار هم قرار میدهد. خط زمانی که آغازش را میتوانیم The Good Dinosaur در نظر بگیریم و پایانش را شاید با در نظر گرفتن آثار اخیر این کمپانی Onward تصور کنیم.
حال باید به سراغ پاسخ این سؤال برویم که انیمیشن “بهپیش” در کجای خط زمانی این تئوری قرار میگیرد؟ آیا اصلاً این فیلم درون این تئوری قرار میگیرد؟ یا پیکسار علاوه بر دنیای مشترک در حال خلق بعدها و دنیاهای چندگانه است؟
بیاید قبول کنیم که ایدهی دنیاهای چندگانه خوب هست اما شگفتانگیز و لذتبخش نیست.
اگر بخواهیم بدون اسپویل داستان Onward را تعریف کنیم، در طول فیلم همسفر با دو برادر نوجوان میشویم تا در کاوشی جادویی پدرشان را به زندگی بازگردانند. دنیای انیمیشن “بهپیش” دنیایی نسبتاً متفاوت از سایر انیمیشنهای پیکسار دارد و در آن موجوداتی جادویی را میبینیم که فقط در افسانهها دربارهی آنها خواندهایم. اما اگر به آثار قبلی پیکسار رجوع کنیم دنیایی تا حدودی شبیه به این دنیا را میتوانیم پیدا کنیم. درست حدس زدید! دنیای هیولاها. در آن دنیا ما هیولاهایی را میبینیم که همانند انسانها متمدن هستند، جامعه دارند، سر کار میروند، با همسایههای یکدیگر احوالپرسی میکنند و بسیاری رفتارهای انسانی که اکنون در موجوداتی مشاهده میشوند که تا قبل از آن در فیلمها، انیمیشنها، رمانها و کتابها صرفاً بهصورت کلیشهای موجوداتی عجیبالخلقه که فقط نعره کشیدن بلد هستند، به تصویر کشیده شده بودند.
بر اساس تئوری، هیولاها حاصل تکامل موجوداتی هستند که پس از انسانهایی که طی وقایع Wall-E از زمین مهاجرت کردند به وجود آمدهاند. پس آیا ممکن است وقایع Onward جایی پس از Wall-E و پیش از Monsters University قرار داشته باشد؟ اگر به خاطر داشته باشیم انسانها در اواخر وال-ای به زمین بازگشتند. پس ممکن است موجودات “بهپیش” انسانهایی جهشیافته خیلی خیلی بعدتر از بازگشتشان به زمین باشند؟ خب طبق انیمیشن Onward، گفتهشده که در زمانهای قدیم دنیا بسیار جادویی بوده است. درواقع در خط زمانی تئوری پیکسار اولین نشانههای جادو را در انیمیشن Brave دیدیم و پسازآن هزاران سال به جلو رفتیم و در Coco دیدیم که همچنان اثری از جادو در دنیا وجود دارد. پس جواب همین میتواند باشد. Onward در همین بازهی زمانی قرار دارد. بهجز اینکه داریم اشتباه میکنیم.
درگذشتهی Onward تصاویری از پرواز تکشاخها، شنای پریهای دریایی، دویدن سِنتورها (موجوداتی نیمه اسب) و الفهای جادوگر را در دشتهایی وسیع بدون هیچ اشارهای از انسانها میبینیم درحالیکه به هنگام بازگشت انسانها به زمین همچنان بناها و آثار آنها باوجود متروکه و فرسودهشدنشان وجود داشت. بعید است حتی یک اثر نیز از انسانها در دنیای Onward باقی نمانده باشد. پس این فرضیه رد میشود.
آیا Onward پیش از Brave اتفاق میافتد؟ این فرضیه هم رد است زیرا در “بهپیش” شاهد هواپیما و اختراعاتی مدرن هستیم و نمیتوان قبول کرد که از آن مدرنی به دنیایی کاملاً بدوی رسیدیم و دوباره به سمت مدرنی پیش رفتهایم.
آیا Onward پس از Monsters University قرار میگیرد؟ خیر، باید در نظیر بگیریم هیولاها دنیایی بسیار تکنولوژی محور داشتند. آنها ماشینها و وسایلی داشتند که نیازمند انرژی بود که توسط کارخانهی هیولاها تأمین میشد. در این حالت یعنی موجودات ابتدا از تکنولوژی استفاده میکردهاند سپس به جادو روی آوردهاند و سپس دوباره به تکنولوژی روی آوردهاند چون زمان حال انیمیشن “بهپیش” نیز تکنولوژی محور است.
پس Onward در هیچ کجای خط زمانی تئوری پیکسار بر روی زمین قرار نمیگیرد؟! یعنی باید دنیاهای چندگانه و بعدها مختلف را بهعنوان جواب سؤال اصلیمان در نظر بگیریم؟ ظاهراً که اینطور است. اما صبر کنید، گفتم “بهپیش” در هیچ کجای خط زمانی تئوری پیکسار بر روی زمین قرار نمیگیرد. پس نتیجتاً وقایع آن بر روی زمین رخ نداده و در سیارهای دیگر اتفاق میافتد. در طول انیمیشن و تریلرها و پوسترهایی که از فیلم منتشرشدهاند باکمی دقت میتوانیم دو ماه در تصویر ببینیم و طبق آخرین محاسباتمان زمین یک ماه دارد و همین میتواند مهر تأییدی برفرضمان باشد.
به کمی قبل برگردیم، در Wall-E دیدیم که انسانها با سفینههای فضایی بسیاری زمین را ترک کردند. درست است که در انتها شاهد بازگشت آنان به زمین بودیم اما آیا هیچ احتمال کوچکی وجود ندارد تا یکی از این سفینهها در سیارهای با شرایط مساعد برای زیستن فرود آمده باشد؟ بسیاری از آنها کاری بهجز تنپروری بلد نبودند و با نابود شدن هوش مصنوعی که هدایت آنها را بر عهده داشت بهمرور تکنولوژیهایشان ته کشیده و فرسوده شد. آنها مجبور شدند مانند انسانهای نخستین همهچیز را از نو شروع کنند درعینحال شرایط محیطی و اکوسیستم سیاره موجب تغییر و تحول در ساختار بدنی آنها شد و اینگونه بود که موجودات دنیای Onward شکل گرفتند. برخی از آنها توانستند رازهای جادویی دنیا را کشف کنند و اینگونه به نخستین جادوگران آن تبدیل شدند.
این فرضیه میتواند پاسخی قانعکننده به سؤالمان باشد اما فرضیهی دیگری نیز وجود دارد.
همیشه اولین سکانسهای انیمیشنهای داستان اسباببازی بهگونهای بود که انگار اسباببازیها در حال اجرای فیلم و نمایشی (وسترن و گاوچران پسند حتی باوجود باز لایتیر!) هستند. کسی که این نمایشها را ترتیب میداد شخصی بود که وودی عزیزمان هر کاری برای شاد کردنش انجام میداد. این شخص کسی نبود جز اندی. اندی بچهای بود که با اسباببازیهایش به دنیایی فراتر از جایی که وجود داشت سفر میکرد. تخیل و خلاقیت او حدومرز نمیشناخت و اسباببازیهایش را بسیار دوست داشت. بیدلیل هم نبود که حسی متقابل میان اسباببازیها نسبت به او شکلگرفته بود. در سکانسی بسیار احساسی که حتی نوشتن راجع به آنهم مو به تن آدم راست میکند، دیدیم که او به خاطر رفتن به کالج مجبور شد تا اسباببازیهایش را به شخص دیگری اهدا کند و وداعی بسیاری غمانگیز با آنها داشته باشد. از طرفی اندی بچهای بود که حداقل ما هیچوقت پدر او را ندیدیم و بیشک عدم حضور پدرش را در زندگیاش بسیار احساس کرده است. با استناد به مواردی که ذکر شد، این فرض وجود دارد که داستان “بهپیش” و سفر دو شخصیت اصلی برای دیدن دوبارهی پدرشان، اتفاقاتی است که به نحوی در ذهن اندی رخ میدهد. آیا او در حال انجام بازی اساطیری در کالج است؟ آیا او در حال نوشتن داستانی حماسی است؟
فعلاً پاسخی برای دادن پرسش به این سؤالات در اختیار نداریم.
با تمام اینها ازنظر من انیمیشن Onward اثری دیگر را به لیست بلندبالای شگفتیهای پیکسار اضافه کرده است و دیدنش قطعاً ارزش وقتی را که برایش گذاشتهاید خواهد داشت.
نظرات