کمپانی یونیورسال شانس مصاحبهای اختصاصی با جاش سینگر (Josh Singer)، فیلمنامهنویس برندهی جایزهی اسکار فیلم First Man را برای خبرگزاری کامینگسون (Comingsoon) فراهم کرد. او در این مصاحبه با ما دربارهی فیلم زندگینامهی نیل آرماسترانگ (Neil Armstrong) با حضور رایان گاسلینگ (Ryan Gosling) صحبت میکند. با سینماگیمفا در ادامهی مطلب همراه باشید.
دیمین شزل (Damien Chazelle) و رایان گاسلینگ متعاقب موفقیت خیرهکنندهی فیلم موزیکال La La Land «لا لا لند» در سال ۲۰۱۶ بار دیگر در فیلمی براساس رمان زندگینامهای First Man: A Life of Neil A. Armstrong نوشتهی جیمز هنسن (James Hansen) با یکدیگر همکاری میکنند. این اثر که فیلمنامهی آن توسط جاش سینگر، فیلمنامهنویس برندهی جایزهی اسکار به رشتهی تحریر درآمده، توسط وایک گادفری (Wyck Godfrey) و مارتی بوئن (Marty Bowen) از طریق کمپانیشان Temple Jill Entertainment Banner به همراه شزل تهیه خواهد شد. ایزاک کلاوسنر (Isaac Klausner) نیز تهیهکنندگی اجرایی این پروژه را بر عهده دارد.
بازیگران این فیلم عبارتاند از: گاسلینگ، کلر فوی (Claire Foy) در نقش جنت شیران (Janet Shearan) همسر نخست آرم استرانگ، کوری استول (Corey Stoll) در نقش باز آلدرین (Buss Aldrin)، کایل چندلر (Kyle Chandler) در نقش دک اسلیتون (Deke Slayton)، جیسون کلارک (Jason Clarke) در نقش اد وایت (Ed White)، شیا ویگان (Shea Wighan) در نقش گاس گریسوم (Gus Grissom)، جان برنتال (Jon Bernthal) در نقش دیوید اسکات (David Scott) پابلو شریدر (Pablo Schreiber) در نقش جیم لاول (Jim Lovell) به همراه کوری مایکل اسمیت (Cory Michael Smith)، لوکاس هاس (Lukas Haas) و کریستوفر ابوت (Christopher Abbott).
این فیلم در تاریخ ۱۲ اکتبر اکران خواهد شد. در زیر مصاحبه با سینگر را بخوانید.
کامینگسون:
تا این جای کار چه حسی نسبت به بازخوردهای فیلم دارید؟
سینگر:
به این اثر افتخار میکنم. حس میکنم که دیمین و رایان و کلر کار فوقالعادهای انجام دادهاند. فکر میکنم که این فیلم نهتنها اثری قدرتمند است بلکه در تماشاهای چندباره جنبهها و لایههای متفاوتی را رو میکند و اثریست که من به دخیل بودن در آن افتخار میکنم.
کامینگسون:
کاراکتر جنت با بازی کلر فوی نقشی حیاتی در این فیلم بازی میکند به این دلیل که نیل کاراکتری کمحرف و تودار است و بسیاری از مواقع مخاطب احساس میکند که کاراکتر جنت دربارهی چیزی صحبت میکند و چیزی را بازتاب میدهد که نیل به لحاظ احساسی از سر میگذراند. میتوانید کمی دربارهی نقش او به عنوان تمهیدی برای انتقال احساسات نیل و نیز تجربیات شخصی خودش صحبت کنید؟
سینگر:
بله این چالشی عظیم برای ما بود. نیل به لحاظ احساسی شخص توداریست بنابراین ما میخواستیم که نیل را بهدرستی به تصویر بکشیم. به لحاظ دامنهی احساسی با مقیاس محدودی طرف بودیم. و با وجود اینکه رایان بازیگریست که با حداقل مصالح بیشترین عملکرد را از خود به جا میگذارد باز این چالش وجود داشت که مخاطب طغیان احساسی این فرد را نبیند. و این مسئله فقط به رایان مربوط نمیشد. پس از آنکه من چند تا از این طغیانها نوشتم دیو اسکات و جیم هنسن با توجه به کاراکتر نیل این طغیانها را رد کردند. من میدانستم که محدودیت زیادی بر کارمان حاکم است. و همچنین میدانستم که رایان لحنی برای این کاراکتر ایجاد خواهد کرد. در مجموع اینکه برای خلق دامنهی احساسی برای این کاراکتر در مضیقه بودیم. راه حل این بود که به سراغ کاراکتر جنت برویم. آنجا نیز با توجه به میزان نقش او با محدودیت مواجه بودیم اما این محدودیتها آنقدرها زیاد نبود چراکه جنت فردی قوی بود و من فکر میکنم که همسر یک فضانورد بودن کاری تماموقت بود چراکه این همسران باید در معرض انظار عمومی همهچیز را کنار هم نگه میداشتند. فکر میکنم که جنت بااعتمادبهنفس بسیار از پس اوضاع برآمد بنابراین او میتوانست وزنهی احساسی ما باشد. بسیار مشعوف شدم که کلر فوی آمد و این نقش را بازی کرد چراکه او همچون رایان کسیست که با حداقل مصالح به بهترین نحو عمل میکند. چشمان او بسیار بیانگر هستند. یکی از صحنههای مورد علاقهی من در فیلم زمانیست که نیل پس از مأموریت فضایی Gemini 8 در حال صحبت است و سپس در را با کوبش میبندد. او بسیار ناراحت است که چطور «زندگی» خواهان سرپوش گذاشتن بر روی Gemini 8 است. زمانی که نیل واقعا کنترل خود را از دست داده است و در را به شدت میکوبد ما در نمایی واکنش جنت را به این کنش میبینیم. او خونسردی خود را حفظ میکند و بلافاصله به ریک میگوید: «بله روبهراهه». به نظر من این لحظه به نحوی معنای همسر یک فضانورد بودن را خلاصه میکند. و بنابراین کلر همانگونهای عمل میکند که نویسندگان امیدوارند بازیگر بتواند بدون دیالوگ و با کنش و نگاه مقصود را منتقل کند. به نظر من هر دوی آنها کار خارقالعادهای انجام میدهند. اما جای تردیدی نیست که ما به این موضوع آگاه بودیم و میدانستیم که جنت قرار است لنگر احساسی ما در فیلم باشد. چراکه در مورد کاراکتر نیل با محدودیتهایی در این زمینه مواجه بودیم.
کامینگسون:
نقطهی عطف احساسی برای نیل از طریق دیالوگ مربوط به دستبند کارن است. آیا این رویدادی ساختگیست یا در تحقیقات آن را یافتید؟
سینگر:
این یک حدس است و به من هم تعلق ندارد. جیم هنسن که پنجاه ساعت با نیل مصاحبه کرد و نیز سالیان سال با او کار کرد در پایان تحقیقات به این نتیجه رسید که نیل باید چیزی را روی ماه جا گذاشته باشد. و توجه کنید که این رویداد غیرمعمولی نیست. چارلی دوک (Charlie Duke) عکسی از خانوادهاش را بر روی کره ماه بر جا گذاشت. ایدهی باقی گذاشتن یک یادگاری بر روی کرهی ماه خیلی غیرعادی نبود. جیم فکر کرد شاید نیل این کار را کرده باشد. جیم به سراغ خواهر نیل، جون هافمن (June Hoffman) رفت و از او پرسید که «آیا فکر میکنی نیل ممکن است چیزی از وسایل جنت را بر روی ماه جا گذاشته باشد؟» و جون جواب داد: «اوه واقعا امیدوارم که این کار را کرده باشد». بنابراین ما تصمیم گرفتیم که بر این لحظه تمرکز کنیم. و باید بگویم که آن لحظه که نیل برای پرسه زدن بیرون میرود در فیلمنامه نبود. آن پرسه جزو وظایف مأموریت آنها نبود. آنها در طی زمان اقامت بر ماه کارهای زیادی داشتند باید نمونهی صخرهها را جمع میکردند، آنها را آزمایش میکردند. بسیاری از کارها مطابق با نقشه پیش میرفت. اما پرسهی نیل جزو آن برنامه نبود. هیچکس دقیقا نمیداند که او در آن پرسه به چه میاندیشد یا چه کار کرد. حدس جیمی این بودکه شاید او در آن پرسه چیزی را بر روی ماه رها کرده است. من فکر کردم اگر این مسئله برای جیمی و خواهر نیل جالب است پس قطعا باید به آن بپردازم.
کامینگسون:
شاید هشت یا نه سال پیش بود که من شانس مصاحبه با چندین فضانورد را در حین ساخت یک مستند داشتم. باز آلدرین، مایکل کالینز (Michael Collins) و دیگران. در لحظهای از مصاحبه باز به تلفن همراهی که در آن زمان داشتم اشاره کرد و گفت: در آن تلفن بیشتر از کل اتاق فرمان سفینهی ما تکنولوژی به کار رفته است. میتوانید کمی دربارهی این موضوع صحبت کنید چراکه فیلم بسیار در به تصویر کشیدن اینکه چقدر آن تجهیزات زهواردررفته و ابتدایی بودند خوب عمل میکند؟
سینگر:
ما از همان آغاز بسیار به این مسئله متعهد بودیم. یکی از اولین چیزهایی که او دربارهاش حرف زد این بود که او میخواست نشان دهد که چقدر این پروازها چالشبرانگیز و دهشتناک بودند و اینکه چقدر تنگناهراسانه بودند. فکر میکنم چیزی که مردم بسیار دربارهی آن حرف زدهاند این است که فیلم غالبا در نماهای کلوزآپ گرفته شده است. فضا بهعمد تا زمانی که به ماه میرسیم تنگناهراسانه است. ما سعی کردیم که این حس را منتقل کنیم. محفظههای فضانوردان در آن سفینهها از مواد بسیار محکمی ساخته نشده بود و تکنولوژی بسیار پایینی داشت و اینها در آن زمان نهایت فناوری در دسترس ما بود. آنها کامپیوتر داشتند اما این کامپیوترها روی زمین بودند نه در سفینهها. فکر میکنم دربارهی اینکه کل این فرایند چقدر آسان بوده یک اسطوره شکل گرفته است. ما میخواستیم این اسطوره را زیر سوال ببریم و به چالش ماجرا نزدیک شویم چراکه زمانی که به این چالشها پی میبرید داستان الهامبخشتر میشود. دو دیدگاه متقابل در اینجا وجود دارد: «ما میتوانیم به دستاوردهای خارقالعادهای برسیم اما باید خیلی چیزها را قربانی کنیم» و دیدگاه دیگر این که: «آنها ابرقهرمان بودند و نیروی ویژهای داشتند که آنها را قادر به آن اعمال میکرد».
منبع:Comingsoon
نظرات