وقتی یک نفر در برابر همه مقاوم در جای خود میایستد و میگوید: نه! چه اتفاقی میافتد؟ تاریخ برای شما یک پاسخ بلند و غنی دارد و تاریخ انسانیت عجین از قهرمانان و افراد بزرگیست که به سادگی در برابر ظلم و ستم و نابرابری و در کل ناحقی و نادرستی و بیعدالتی و هرآنچه پیرو قانون ساده انسانیت نباشد ایستادهاند و با ایثار خود داستانهای خارقالعاده و تاثیرگذار خلق کردهاند؛ «ایالت آزاد جونز» هم یکی از همین داستانهاست اما این بار بجای اینکه مبهوت حماسهآفرینی مردان و زنان شجاع باشید، در پایان فیلم سادهترین تعریف انسانیت را زیر سوال میبرید؛ داستان واقعی و تاریخی نیوتون نایت و همراهانش برای تمامی آنهایی که گوش شنونده دارند نجوا و تلنگری برای بیداری و به فکر فرو رفتن است. با بررسی این فیلم از سینماگیمفا در ادامه همراه ما باشید.
با علاقه زیاد امیدواریم و با شور و حرارت دعا میکنیم که این جنگ غضبناک به سرعت به پایان خود برسد. اما اگر خدا میخواهد که ادامه پیدا کند آن هم تا زمانی که تمامی ثروت بدست آمده از محنت و زحمات پرداخت نشده و ناعادلانه ۲۵۰ ساله برده غرق شود و تا زمانی که هر قطره خون به بیرون کشیده شده توسط شلاق با قطرههای خون کشیده شده توسط شمشیر پاسخ داده شوند – همانطور که ۳ هزار سال پیش گفته شد – پس باز هم باید بگوییم که:«قضاوتهای پروردگار تماماً عادلانه و درست هستند.» بدون بداندیشی و کینهتوزی برای هیچکس و صدقه و نیکوکاری برای همه، با استواری در حق – همانطور که خدا به ما قدرت دیدن «حق» را میدهد – بیایید با کار تلاشی که در آن هستیم را به پایان برسانیم؛ بیایید زخمهای ملت را التیام دهیم، و در حق او که هیچوقت نباید جنگ را تحمل میکرد، و همسر بیوهاش و فرزند یتیمش، همه کارهایی را انجام دهیم که ما را به یک صلح عادلانه و پاینده بین خودمان و تمام ملتهای دیگر میرساند.
– سخنرانی آبراهام لینکلن در اولین روز کاری دوره دوم ریاست جمهوریاش
فیلم «ایالت آزاد جونز» یک ساختار پیچیده دارد و موضوعات زیادی را در ۲ ساعت محدود خودش در هم میآمیزد که هرکدام با لحن خاص خود و سکانسهای متناقض نسبت به باقی فیلم روایت میشوند؛ یعنی تعجب نکنید که در دقیقه ۴۰ میدان نبرد را ببینید و بعد از چند دقیقه تا نیم ساعت بعدی فیلم در سکوت و آرامش و بدون هیچگونه هراسی به مضامین موردنظرش بپردازد. این فیلم نه خیلی خوب است و نه ضعیف، اما داستان و موضوعات آن به قدری وسیع و عمیق هستند که خیلی راحت میتوانیم کارگردانی نه چندان قوی آن را زیر سوال ببریم و مورد انتقاد قرار دهیم؛ کارگردانی و اجرایی که میتوانست به راحتی «ایالت آزاد جونز» را به یکی از بزرگترین فیلمهای حماسی چندسال اخیر تبدیل کند.
روایتی تلختر از بردهداری، استعمار و نظام نوین جهانی
این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که تعداد فیلمهای بر اساس استعمار و بردهداری غیرقابل شمارش هستند اما یک چیزی «ایالت آزاد جونز» را به شدت منحصربهفرد میکند؛ مثلا فیلم «۱۲ سال بردگی» را در نظر بگیرید که در سال ۲۰۱۳ به عنوان یکی از برترین فیلمهای چندسال اخیر تاریخ سینماها شناخته شد. بله، شما در این فیلم با پلیدی و زشتی بردهداری به بهترین شکل ممکن آشنا میشوید و میبینید که این بردهها در مزارع چقدر با سختی و شرایط اسفناک زندگی کردهاند اما در نهایت ۱۲ سال بردگی داستان مردی بود که با سختیهای زندگی خود به عنوان یک برده مبارزه کرد و بالاخره آزادی خود را بازستاند. اما ابعاد داستان ۱۲ سال بردگی بسیار محدود و کوچک هستند! یعنی داستان فقط در مورد یک مرد و یک سری دیگر از بردههاییست که در کنار او زندگی میکنند. این را فعلاً در نظر داشته باشید تا به یک نتیجهگیری واحد برسیم.
فیلم لینکلن ۲۰۱۲ که در مورد آبراهام لینکلن و تلاش او و دولتش برای از بین بردن بردهداری در آمریکای شمالی بود هم توسط همه منتقدین ستوده شد. شخصاً این فیلم را به عنوان یکی از معدود شاهکارهای واقعی سینمای جهان میدانم و این حرف را میزنم چون میخواهم بدانید که به هیچوجه نمیخواهیم کیفیت این دو فیلم را در اینجا زیر سوال ببریم؛ بلکه میخواهیم با در نظر گرفتن فرمول کلی آنها در مورد منحصربهفرد بودن فیلم «ایالت آزاد جونز» صحبت کنیم. در فیلم لینکلن که شاید از نظر عده زیادی یک فیلم سیاسی به حساب بیاید، با دیالوگها و فیلمنامهای نغز و کمنظیر روبهرو هستیم. محوریت کلی فیلم به تلاش آبراهام لینکلن و همکاران او در پشت پرده از بین بردن بردهداری در آمریکای شمالی آن هم به وسیله به تصویب رساندن متمم سیزدهم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا میپردازد که در تاریخ ۸ آوریل ۱۸۶۴ با رایگیری کنگره ایالات متحده به رسمیت شناخته شد. علت اهمیت این فیلم در نشان دادن نبوغ آبراهام لینکلن بود که علیرغم مخالفت کنفدراسیون شورشیهای آمریکا با زمانبندی بسیار دقیق و حساس توانست بردهداری را به کلی در ایالات متحده از بین ببرد و در عین حال با جنوب صلح برقرار کند. در نهایت این داستانیست که در مکالمههای طولانی (و بسیار جذاب!) روایت میشود.
«ایالت آزاد جونز» را بیشتر از ۱۲ سال بردگی میتوانیم به لینکلن ربط دهیم! اول از همه اینکه این فیلم روایت بسیار تلختری از بردهداری و استعمار قرن ۱۸ و ۱۹ را به تصویر میکشد. درحالی که در فیلم لینکلن با مکالمه و نزاع سیاستمداران در واشنگتن همراه میشوید، فیلم «ایالت آزاد جونز» شما را به قلب تاریک نبرد بین شمال و جنوب آمریکای شمالی میبرد و روایت بسیار تلختری از بردهداری و زیر ظلمت قرار گرفتن سیاهپوستان را به نمایش میگذارد؛ فیلمی که از نشان دادن مرگ و کشته شدن افراد بسیار در نبرد یا استفاده از سیاهپوستها به عنوان سپر و نگاه ابزاری به آنها نمیترسد؛ فیلمی که با لحظههای پرتنش زیادی همراه است اما در به تصویر کشیدن بعضی از آنها بازمیماند (ولی در بعضی دیگر بسیار موفق است.)
داستان نیوتون نایت دیگر در مورد بحث و گفتگوی ملودرام سیاستمدارها یا نشان دادن سختیهای زندگی بردهها نیست بلکه تحقیر شدن آنها و پایمال شدن ارزشهای انسانی ما را به نمایش میگذارد و نه آن سیاهپوستهارا! وقتی فیلمهای ۱۲ سال بردگی و لینکلن به پایان میرسند سوی تاریک وجود انسانها را میبینید اما در عین حال به تحسین شخصیتهای قهرمان فیلم مشغول میشوید؛ ایالت آزاد جونز هم قهرمانان زیادی دارد اما در آخر فقط انسانیت را زیر سوال میبرید و بجای اینکه از وزن حماسی فیلم احساساتی شوید، شروع میکنید به فکر کردن در مورد اینکه چرا باید در جهان چنین وضعیتی بوجود بیاید!
ایالت آزاد جونز تراژدی وجود انسانها را به نمایش میگذارد؛ هم برای آن ظالمانی که حق دیگران را پایمال میکنند و هم احمقهایی که به واسطه نادانی با حرص و طمع استعمارگران کنار میآیند و به قول تادیوس استیونز (از اعضای مجلس نمایندگان ایالات متحده که در به تصویب رسیدن متمم سیزدهم نقش بسیار بزرگی داشت و سالها برای برقراری عدالت و آزادی و برابری بین مردم جنگید) قطبنمای روحشان که آنها را به عدالت واقعی فرامیخواند از یاد میبرند.
نیوتون نایت که از نیروهای ارتش شورشیهاست با کشته شدن خواهرزاده خود در میدان نبرد از ارتش خارج میشود و به عنوان یک فراری شناخته میشود. وقتی در کار جمعآوری ناعادلانه مایحتاج ارتش دخالت میکند، به دنبال او میآیند و نیوتون مجبور به فرار کردن به باتلاقهای ایالت جونز میشود. در سالهای بعد تعداد فراریهای ارتش بیشتر و بیشتر میشود و نیوتون هم همه آنها را به خانه جدید خود دعوت میکند! نیوتون و همراهانش تبدیل به رابینهودهای عصر جنگ داخلی آمریکا میشوند و به کاروانها و محمولههای غذایی و تجهیزاتی ارتشیها حمله میکنند. در نهایت او سرهنگ شورشیهای منطقه را شکست میدهد و کنترل ایالت جونز و نواحی اطراف آن را با همراهانش بدست میگیرد. با توجه به اینکه ارتش ایالات متحده به آنها کمک نمیکند، نیوتون و بقیه همراهانش با تاسیس «ایالت آزاد جونز» باری دیگر به باتلاقها پناه میبرند و در آن مخفی میشوند. با به تصویب رسیدن متمم سیزدهم و برقراری صلح و پیوستن ایالتهای شورشی به ایالات متحده، نیوتون هم برای اولین بار پس از سالها اسلحه خود را کنار میگذارد تا کمی وقت خود را در آرامش بگذراند.
وقتی به این نقطه از فیلم میرسید ۶۰ درصد آن را تماشا کردهاید و از همینجاست که «ایالت آزاد جونز» به سراغ فلسفه و مفهوم اصلی خود میرود! مثلاً با یک حقیقت ناگفته (که فقط با خواندن دقیق تاریخ متوجه آن میشوید!) روبهرو خواهید شد؛ ایالتهای جنوبی با ایجاد یک قانون جدید تحت عنوان «کارآموزی» به دور از نظارت ایالات متحده باری دیگر از سیاهپوستان و بخصوص نوجوانان آنها در مزارع کار میکشند. نیوتون و همراهانش اینبار نمیتوانند از این قضیه جلوگیری کنند. چندسال بعد هم که در ایالتهای جنوبی حکومت نظامی میشود و سربازان ایالات متحده برای برقراری قوانین به آنجا فرستاده میشوند، گروهی از رادیکالها و افراد افراطی در نقاب جنایتهای وحشتناکی بر علیه سیاهپوستان انجام میدهند. وقتی یکی از دوستان قدیمی نیوتون برای جمع کردن سیاهپوستها آن هم برای رای دادن میرود، او را پیدا و به بدترین شکل ممکن میکشند. همه اینها نیوتون را میشکند و همینجاست که متوجه میشود دیگر راهی برای رسیدن به عدالت و برابری ندارد. «ایالت آزاد جونز» میگوید که حتی قوانین تصویب شده هم به جنایتهای علیه سیاهپوستها پایان ندادند و استعمارگران بازهم با دور زدن قانون و هزار جور حقه جدید به هدف خود یعنی ظلم کردن به این قشر و نژاد رسیدند. «ایالت آزاد جونز» این را با شما در میان میگذارد و فیلم بدون هیچگونه تفسیر اضافی به پایان میرسد؛ نتیجهگیری شما از چیزی که دیدید و در کنار بسیاری دیگر از رویدادهای تاریخی قرار دادید بر عهده خودتان است! توجه داشته باشید که مانند ۱۲ سال بردگی و لینکلن، این فیلم هم بر اساس واقعیتهای تاریخی ساخته شده است.
داستانی فوقالعاده که قربانی اشتباههای غیرقابلانکار شد
نیوتون نایت یکی از جذابترین و حماسیترین داستانهای مربوط به مبارزه برای آزادگی در مقابل برده داری را دارد و نکته قابلتوجه اینجاست که این داستان براساس واقعیت است اما کارگردان فیلم آقای گری راس (Gary Ross) چگونه از این پتانسیل بسیار بالا بهره برد؟ در مرحله اول باید گفت که فیلمنامه به شدت غنی، پرمحتوا، جذاب و سرعت و لحن آن شدیداً حساب شده است. دیالوگ میان شخصیتها و لحظات پرتنش و احساسی فیلم همه به بهترین شکل ممکن نوشته شده اند و دیالوگهای خود نیوتون نایت هم یکی پس از دیگری با زیرکانه بودن خودنمایی میکنند.
اما این فیلمنامه قدرتمند نمیتواند اشتباهات کارگردانی فیلم را جبران کند. در واقع کارگردان این فیلم به شدت قسطی کار کرده است! یعنی بعضی از صحنههای فیلم به خوبی هرچه تمامتر به تصویر کشیده میشوند و مخاطب را تا هیجان زده شدند پیش میبرند اما بعضی نتیجهگیریهای بیمعنای سکانسها – آن هم از زاویه شاتهای گسسته و تصویربرداری نادرست – میتواند برای مخاطب زننده باشد و باعث شود که فیلم در بحبوحه انتقاد شدید صاحبنظران قرار گیرد.
حتی تصویربرداری و پردازش صحنه بسیاری از سکانسهای اساسی فیلم میتوانست از اینی که هست بهتر باشد. مشخصاً کارگردان این فیلم نقاط زیادی از فیلم را با عجله (و حتی بودجه محدود) ساخته است که با بسیاری دیگر از شاتهای پرداخته شده و پرجزییات فیلم در تناقض هستند.
در کنار این نقص کارگردانی – که به شدت به فیلم ضربه میزند – متیو مککانهی (Matthew McConaughey) به عنوان بازیگر نقش اصلی در تک تک سکانسها میدرخشد که برای هیچ شخصی هم جای تعجب ندارد. در کنار فیلمنامه تحسینبرانگیز، مهمترین نکته مثبت این فیلم همان بازی استثنایی، احساسی و عمیق متیو مککانهی در نقش نیوتون نایت است؛ شخصی شجاع، آزادیطلب و در کنار آن شدیداً احساسی که در تمام طول فیلم از اتفاقات تراژیک آن ضربه میخورد اما همچنان به مبارزه ادامه میدهد. موسیقی متن فیلم هم به خوبی از پس بار احساسی آن برمیآید و اگر روزی به صورت مستقل عرضه شود، به اندازه کافی شنیدنی است که توجه بسیاری را به خود جلب کند.
یکی از نکات قابلتوجه و جالب این فیلم این است که ماجرای نوادگان نیوتون نایت را هم همزمان به تصویر میکشد که محوریت آن هم همان تحتالشعاع قرار گرفتن قانون توسط تعصب و نظام نوین استعماری است.
در نهایت حتی میتوانیم ادعا کنیم که بعضی از صحنههای «ایالت آزاد جونز» نفسگیر هستند اما موفقیت این فیلم در به تصویر کشیدن صحیح و درست موضوعاتی است که میخواهد به آن بپردازد – و هرچند که کارگردانی این فیلم نقصهای زیادی را به دوش میکشد و ممکن است حتی نظر منتقدان را برگرداند – مثالزدنی است و در نهایت با یک فیلم تماشایی و بسیار تاثیرگذار مواجه هستیم که افکار شما را مشغول میکند؛ در واقع هدف نویسنده این فیلم هم همین است. او میخواهد که شما باری دیگر هر آنچه از دنیا و تاریخ آن میدانید را در نظر بگیرید و با دیدی متفاوتتر به پدیده استعمار و بردهداری نگاه کنید؛ موضوعی که هنوز هم در جامعه و فرهنگ تکاملیافته جهان جنجالی است و بحث زیادی بر سر آن قرار دارد. «ایالت آزاد جونز» رشته فکری مخاطبانش را پاره میکند و از آنها میخواهد که علیرغم کم و کاستیهای فیلم، به مفاهیم و درونمایهاش فکر کنند. در نهایت بزرگترین افسوس ما این است که چرا سرمایهگذاری مناسبتری برای این داستان فوقالعاده انجام نشد تا این فیلم را هم در زمره «شاهکار»های سینما قرار دهد؟
نظرات