فیلمِ شکار (The Hunt)، کمدی-اکشنِ عجیب و غریبی است؛ مشکلاتِ فیلم بسیار زیاد هستند و اگر لیستشان کنیم و بشماریم، فکر نکنم به این زودی تمام شوند. تقریبا هرچیزی که فکرش را کنید در فیلم آورده شده و خیلی بد به فیلم ربطش دادهاند. بله، این موارد نه جالب و نه قابل تحمل هستند؛ با اینحال بخشِ کمدی و اکشن و خشونت مُهیج فیلم جالب است و حداقل قابل تحمل. بعضی نکات خیلی هم خنده دارد، که شاید طرفداران کمدی-اکشن حداقل بخواهند فیلم مذکور را تماشا کنند. درادامه با من و سینما-فارس همراه باشید.
سعی میکنیم ایرادات زیادِ فیلم را کنار فعلا کنار بگذاریم (در انتها فقط به آنها اشاره میکنیم چرا که بدیهی هستند) اول به سراغ اندک نکات مثبت خواهیم رفت، چرا که در غیر این صورت باید کُل مطلب را گلایه کنیم و ایراد بگیریم که ضِد نقد خواهد شد و اصلا جالب و خواندی نیست. کمدیِ خشونت آمیز نکتهی قابل تحمل “شکار” است. چند دقیقهی اول فیلم با وضعیتِ اسفباری روبرو هستیم که گفتنی نیست و اینجا فیلم تغییر حالت میدهد و هر دقیقهای که میگذرد، چاشنیِ طنز بیشتر به فیلم اضافه میشود. حداقل این موضوع از نکاتی است که تا آخر یکدست و تقریبا جذاب است. در داستانِ عجیب و روایت بدتر که معلوم نیست وضعیتش با خودش هم چند چند است، حداقل به نوعی همان کمدی اضافه شده که به هیچ عنوان بد نشده و اتفاقا بسیار روندِ اکشنِ فیلم و خشونت درون آن را زیادتر کرده. باور کنید همان فرمولِ همیشگی فیلمهای هالیوودیِ بد پیاده شده (مثال زیادی وجود دارد؛ ولی منظور این نیست که همه بد هستند) ولی خب، بههرحال مقداری به آن آسان میگیریم چرا که ریتمِ کلی فیلم را بهبود بخشیده است.
داستان درمورد افرادیست که از خواب بیدار میشوند و میبینند جایی گیر افتادهاند. (یک زمانی هر فیلمی داستان اینچنین نداشت با تشکر ازعطش مبارزه! (The Hunger Games) همانطور که مشخص است این افراد باید برای زنده ماندن مبارزه کنند. ولی کمدی داستان به روایت این اجازه را میدهد تا این افراد هر لحظه شِکار شوند! از این نکته بهخوبی استفاده شده و در بخشهای خاصی خیلی خوب شده. در صحنههای اولیهی فیلم دختر و پسری به شکلی کاملا تحمل ناپذیر رفتار میکنند که انگار قرار است با هم به انتهای راه برسند (یاد کتنیس افتادم و درهمین لحظه به شخصه تقریبا بیخیال ادامهی فیلم شدم، نه اینکه هانگِر گیمز بد بود نه، دیگر این روند تکراری شده!) اما شلیکِ تیر اول خنده بر لبانمان میآورد؛ چرا که از این اجراهای مزخرف و تکراری خسته شدهایم و فیلم خشونت طنز خودش را به رُکترین حالت اثبات میکند. باور کنید اگر همین نکته و خاصیت نبود، فیلم را غیرقابل تحمل خطاب میکردیم و امروز بررسی که چه عرض کنم، نوشتهای درموردِ آن هم نمیخواندید؛ اما خب این مسائله در خیلی از فیلمها بد پیش رفته و از مُبتذلترین نکاتِ فیلمهای کمدی مختلف (مخاطب پسند) است.
خب نکات مثبت دیگر وجود ندارد؛ داستان از بیمنطقی و بیارزشی شدیدی رنج میبرد و هر لحظهاش سعی دارد با مسائل تِرند همیشگی و بولد شدهی این روزها خودی نشان دهد. از نژاد پرستی گرفته تا حقوقِ زنان و خیلی مسائل اینچنینی مُرتبط؛ نه خوب پیاده شدهاند، نه اصلا لازم بوده و هستند. واقعا چرا باید این کار را کرد؟ باور کنید آنچنان توهینی به اصّل این موضوعات شده و خواهد شد در آینده که آدم خجالت زده میشود. با اینکارها و حرفهای قُلبمه سُلمبه نه کار به جایی میرسد و نه تاثیری مثبتی میگذارند؛ حتی دیگر اینقدر شورش را درآوردهاند که باعث ایجاد موج منفی و ارتباط برقرارکردن کاملا معکوس با این موضوعات شدهاند. انگار هر سازندهای این روزها از این مسائل در محصولش استفاده نکند چیزی از دست داده. بدی ماجرا هم این است که در آخر به نفع این محصولات تمام میشود (واقعا چرا؟) وقتی کمپانیِ بزرگی به فروش بالا برای محصولش برسد، همان فرمول را پیاده میکند و دست به تغییر نمیزند. تازه هر موضوع خوب و منطقی وجود دارد را هم به سُخره میگیرند و در آخر آن را هم نابود میکنند (دقیقا مردمی(پاپ) شدن هر موضوعی موجب شکستش میشود، همه مثالات زیادی سراغ داریم )
گذشته از این فیلم “شِکار” به یکی از کتابهای معروف و درست حسابی ارجای بیخودی داده و به خوانندهها و نوشتههای کتاب هم بی احترامی میکند. به چه صورت؟ اگر با کتاب قلعهی حیوانات آشنا باشید، متوجه اصل موضوع میشوید. دلیلی ندارد هرجایی الکی اسمی از آثار مختلف بیاوریم یعنی از آن الهام گرفتهایم و پیشزمینهی داستانی از آنجا آمده. فیلم شِکار و قلعهی حیوانات هیچ ربطی به هم ندارند و مثل دیگر مسائل مذکور: ماست را ریختهاند در قیمه! چه خوب چه بد اینها چیزی هستند که در “شکار” وجود دارند؛ باید با این وضعیت فیلم را با تماشا بنشینم، که ای کاش فیلم فقط به راه خودش میرفت تا موفق میشد.
اما بگذارید درمورد ریتم این فیلم توضیح دهیم؛ همانطور که گفتیم فیلم هیجانی زیادی دارد و کمتر لحظهای از آن شاهد خون و خونریزی نخواهیم بود. خشونت بالا میتوانست به ضرر فیلم تمام شود، ولی حداقل زمان فیلم کوتاه است! ولی با ریتم نامساوی و بالا پایینی پیش میرویم. اول با آرامی قصه جلو میرود ولی در کسری از ثانیه هیجانی شده و تند پیش میرود، موضوع اینجاست وقتی دوباره آرام میشود دیگر جمع کردنش دشوار شده. ولی خوشبختانه مجبور نیستم چند ساعتی بیشتر آن را تحمل کنیم، چرا که اشاره کردیم فیلم کِش نیاوده و نسبتا کوتاه است. کمدیِ موجود فقط یکباره است، حتی بسیاری از آنها مثل دیگر آثار مشابه هستند. اما بههرحال اشاره کردیم بار کمدیِ این عنوان مثلا برروی جوکهایِ دیالوگهایش که نیست. به نوعی کمدی با خشونت فیلم آمیخته است؛ یکی از نکاتی که خیلی خوب بود ولی افسوس فیلم آن را رعایت نکرد تا آخر.
“شِکار” در لحظات اول به نوعی خودش را این طوری که هست، معرفی میکند. حتی نشانمان میدهند اینجا خبری از ماجرای همیشگی دوستی، چند نفره به پیش، ضِد گلوله بودن شخصیتها و اینجور مسائل نیست. هر لحظه ضعیف باشید یا قوی امکان دارد بمیرید. خب این نکته یعنی پشت کردن به تمامی کلیشهها و حتی راه جدیدی در پیش گرفتن؛ ولی بعد از یک-سومِ زمانِ فیلم، زهی خیال باطل! تا قبل از این، شما هرلحظه مشکوک بودید که این کاراکتر زنده نمیماند ولی در ادامه خیر. (مرگ دقیقا بیخ گوششان بود، درسته؟)
تا به اینجا که مساوی پیش رفت نکات منفی ومثبت؛ ولی باید اشاره کرد از اینجا به بعد فقط و فقط ایراد است که حتی از بازگویی آنها خوداری میکنیم. ماشینِ کشتار که اصلا نیازی به پرداخت شدن ندارد، ولی ماهم انتظاری از او نداشتیم تا شخصیتی عمیق ببینم. همان بازیگر خوب باشد برایمان کافیست. فیلمبرداری، موسیقی متن، شخصیت پردازی، بازیگران(نه همه)، در حد فیلمهای رده بی هستند! که توضیح و علل آوردن برای مواردی که بدیهی است که افتضاح میباشند، لازم نیست. فیلم “شِکار” از آن موردهایست که اگر وقت اضافه و زیادی آوردهاید و بخواهید اندکی بخندید و اکشن ببینید، آنموقع باید به سراغش بروید؛ درغیر این صورت نه لذت خواهید برد و نه حتی شاید تحمل تا انتها دیدن آن را داشته باشید، چرا که کاملا یکبار مصرف است.
نظرات