تیم برتون در فیلم Ed Wood «اد وود» به سراغ زندگینامهی شخصِ «ادوارد دیویس وود، جونیور» با نام مخففِ «اد وود» کارگردانِ آمریکایی دههی پنجاه میلادی رفته که عنوانِ ”بدترین کارگردان تاریخ سینما“ را یدک میکشد. این لقب پس از مرگ «اد وود» توسط برخی منتقدین و تحت جایزهای نمادین با عنوان «بوقلمون طلایی» به او داده شد، آنهم به بهانهی فیلمی از وی با نام «نقشهی شماره ۹ از فضای خارج» (که این فیلم نیز عنوان ”بدترین فیلم تمامی اعصار“ را به خود گرفت) تا تبعاً شهرتی بسیار پیرامون نام «اد وود» پس از مرگش شکل بگیرد.
حال تیم برتون با سبک و سیاق فیلمسازیِ خود به سراغ چنین سوژهی جالبِ توجهی رفته که البته و طبعاً نیز به دلیل قالبِ بیوگرافیکالِ فیلم از عناصرِ متداول و معمولِ فانتزیِ برتون به طور گسترده در این اثر استفاده نشده اما همچنان رگههایی از مولفههای وی را میتوان در فیلم «اد وود» پیدا کرد. به علاوه حضور بازیگرِ محبوبِ برتون یعنی «جانی دپ» و بازی کمیک و قوی او به خوبی بر روی پرترهی کاراکترِ اد وود نشسته و مهمترین وجههی شخصیتی/پرداختی او یعنی ناشیگری را در یک پوستینِ طناز و کمیک به نمایش گذاشته است.

تیم برتون در فیلم «اد وود» به سراغ زندگینامهی شخصِ «ادوارد دیویس وود، جونیور» با نام مخففِ «اد وود» کارگردانِ آمریکایی دههی پنجاه میلادی رفته که عنوانِ ”بدترین کارگردان تاریخ سینما“ را یدک میکشد.
فیلم «اد وود» داستان تلاشهای مکرر این کارگردانِ درجهچندم برای تدارکِ ساختن و تأمین بودجهی تولید فیلمهای خود است که در این بین با رویکردی ناشیانه و سطحینگرانه همواره بدترینها یا فرسودهها را به سمت خود جذب میکند همچون بازیگرِ درجه دو و از کار افتادهای به نام «بلا لاگوسی» که عمده شهرتش را در فیلمهای ترسناکِ کلاسیکی چون «دراکولا» به دست آورده است. همچنین اد وود با آرزویِ تبدیلشدن به «اورسن ولزِ» بعدی هالیوود و از راه علاقهی خود به کارگردانی، به دنبالِ دست و پا کردنِ نام و شهرتی برای خود میرود اما با نگاهِ سطحی و ناشیانهای که به پروسهی فیلمسازی دارد، هیچگاه به موفقیتی اندک هم دست پیدا نمیکند و همواره با تیمِ ثابتِ کوچک و نارسی همچون خودش دست به تولید فیلم میبرد. اما نکتهی مهمی که در این بین وجود دارد عدم ابتذالِ عامدانه و پسزننده در پشتِ این ناشیگری از جانب ادوود است تا مخاطب بتواند از زاویهای مثبت با این کاراکتر و اَعمالش همراه شده و گهگاهی نیز همذاتپنداری کند.

فیلم «اد وود» داستان تلاشهای مکرر این کارگردانِ درجهچندم برای تدارکِ ساختن و تأمین بودجهی تولید فیلمهای خود است که در این بین با رویکردی ناشیانه و سطحینگرانه همواره بدترینها یا فرسودهها را به سمت خود جذب میکند همچون بازیگرِ درجه دو و از کار افتادهای به نام «بلا لاگوسی» که عمده شهرتش را در فیلمهای ترسناکِ کلاسیکی چون «دراکولا» به دست آورده است.
یکی از پُررنگترین کنشهای اد وود در اثبات علاقهاش به فیلمسازی و آثار تولیدیِ خود، همخوانیهای او در پشت پرده با دیالوگهاییست که کاراکترها به زبان میآورند، آنهم با شور و شعفی قابلتوجه. همچنین تکبرداشتهای او از پلانهایش با این نقطهنظر که همهچیز در بهترین حالتِ خود هستند از دیگر وجوهِ ناشیگری او برای فیلمسازیست. در ادامه وجهِ مهربانانه و در عین حال سهلانگارانهای از اد وود نیز مشاهده میشود که بیشترین عینیت را در برخوردش با «بلا لاگوسی» میتوان دید. آنجایی که در دمِدستترین نگاه ممکن به “موفقیت”، واقعیتهای پیرامون این بازیگرِ مهجور و مطرود را نمیبیند و با ذوقی بسیار از حضور او در فیلمهایش استفاده برده و آن را تبلیغ میکند. از طرفی کاراکترِ لاگوسی نیز در حضوری مکمل در داستان، تیپی کم و بیش شبیه به اد وود را دارد با انگارههایی سست و سهل از واقعیات اطراف، به گونهای که او همچنان در رویایِ شیرین نقشِ دراکولا مانده و البته در عین حفظِ فیگورهای مربوط به آن نقش، سعی در به دست آوردنِ شهرتی دوباره همچون گذشتهاش دارد.
از طرفی وجه دیگری از زندگی اد وود این است که تمایلی قابل توجه به پوشیدن لباسهای زنانه دارد، البته هرچند که این بخش از زندگی او پرداختی عمیق به مثابهی یک معضلِ زیستی برایش ندارد تا مثلاً بتوان از این طریق شاهراهی فرمال به یکی از فیلمهایش با نام «گلن و گلیندا» پیدا کرد، اما در کل ابعادی دیدنی و احساسکردنی از کاراکترِ اد وود وجود دارند تا همچون اواخر فیلم با پوشیدن لباسی زنانه تحت یک آرامشِ درونی به تهیهکنندگان دهنکجی کند آن هم به واسطهی خیال و تصوری کمیک از مصاحبت با اورسن ولز پیرامون فیلمسازی و مشکلاتش!

یکی از پُررنگترین کنشهای اد وود در اثبات علاقهاش به فیلمسازی و آثار تولیدیِ خود، همخوانیهای او در پشت پرده با دیالوگهاییست که کاراکترها به زبان میآورند، آنهم با شور و شعفی قابلتوجه.
در پایان و در مجموع فیلم «اد وود» به نوعی دعوتیست به یک نقطهی دیدِ متفاوت از مفهومِ سطحینگری و ناشیانه اقدامکردن با این محتوا که همواره علتی مبتذل در پشت این نوع رفتار وجود ندارد، بلکه گاهی نیز یک آرزوی کورکورانه و سهلانگارانه و اصراری کودکانه بر اثبات آن میتواند مانع از رسیدن به موفقیت شده و افتضاح بیافریند و البته که این گزاره یک شعار نیست، تیم برتون به کمک فیلمنامهی خوبِ نویسندگان و به واسطهی کاراکتر با نام «اد وود» این را در سطوحی متوسط اما دیدنی و سینمایی توانسته در فیلمش به نمایش بگذارد و اثری درخورِ توجه و قابل بحث را در گونهی بیوگرافی و قالب کمدیدرام خلق کند.
[poll id=”114″]
نظرات