اولین چیزی که در آخرین ساختهی دیزنی، فیلم Cruella، نظرمان را جلب میکند، طراحی لباس بینظیر شرورِ اصلی فیلم با بازی مسلط و زیبای اما استون (Emma Stone) است. طراحی لباس استون آنقدر چشمنواز است که میتوانیم یک امتیاز جداگانه، فارغ از کیفیت خودِ فیلم، برای آن قائل شویم. اگر بدانیم چه کسی پشت این طراحی باشکوه و مناسب و خیرهکننده بوده، دلیلِ جلب شدن نظرهایمان به این بخش از فیلم را خواهیم فهمید. طراحی لباس Cruella بر عهدهی جنی بیون (Jenny Beavan)، طراح لباس مشهورِ برندهی دو جایزهی اسکار بوده است و تعجبی ندارد که چه در تیزرها و چه در خود فیلم، این لباسها باشند که توجهمان را جلب میکنند. اما متاسفانه یک فیلم را فقط نباید با طراحی لباسش سنجید.
مجموعهکارتونهای مشهور و موفق ۱۰۱ Dalmatians (به فارسی: ۱۰۱ سگ خالدار)، براساس نوشتههای دودی اسمیت (Dodie Smith) در سال ۱۹۵۶ ساخته شدهاند. علاوهبر کارتونها که شهرتی فراگیر دارند، تاکنون دو فیلم سینمایی نیز در سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۰ از این داستان جذاب ساخته شده است که در هر دو، گلن کلوز (Glenn Close) در نقش کروئلا ظاهر شده است؛ فیلمهایی که با وجود بازی قابل قبول کلوز، اصلا فیلمهای خوبی نبودند و بههمین دلیل هم هست که سالهاست که زمزمههایی دربارهی اقتباس جدیدی از این داستان به گوش میرسد، که نهایتا امسال دیزنی آستینها را بالا زد تا این داستان را در سینما نیز به جایگاه حقیقی خودش برساند.
فیلم Cruella مستقیما وارد داستانهای آشنایی که در کارتونها دیدیم، نمیشود و قصد دارد تا ریشههای شخصیت کروئلا را برایمان بهتصویر بکشد و پس از سالها به این سوال که در ذهن بسیاری از ما نقش بسته، پاسخ دهد که چرا این کاراکتر انقدر شرور و پست است؟ فیلم Cruella قرار است که بهطور خاص روی این مسئله تمرکز کند. آنها که با این داستان مشهور آشنا هستند، میدانند که کروئلا دختری یتیم و فقیر بوده که شاهد مرگ مادرش، که در این فیلم امیلی بیچام (Emily Beecham) نقشش را ایفا میکند، توسط سگهای خالدار بوده است. او در آینده به یک طراح مد تبدیل میشود که هیچچیز و هیچکس توان جلوگیری از او دربرابر رسیدن به اهدافش را ندارد. سوال اینجاست که آیا این فیلم در رسیدن هدفِ بررسی ریشههای شرارت شخصیت کروئلا موفق عمل کرده است؟
فیلم، که با وجود ساخته شدنش توسط دیزنی بهنظرم گاهی اوقات اصلا برای کودکان مناسب نبود، دارای فضایی شلوغ، آکنده از موسیقی راکِ کلاسیک و پر از نشانههای فشنِ پانک (punk fashion) که در دههی ۱۹۷۰ در لندن مُد بود، میباشد و ترکیبی ناموزون از دو فیلم Joker (بهخصوص در طراحی شخصیت کروئلا) و Maleficent (بهخصوص در انتخاب لحن و صحنهپردازی) است.
کارگردانی فیلم برعهدهی کریگ گیلسپی (Craig Gillespie) است؛ کارگردانی که پیشتر بهخاطر کارگردانی فیلم I, Tonya بسیار تحسین شده بود و بهنظر میرسد که کارش در Cruella بهوضوح پیشرفت کرده و پختهتر شده است. فیلمنامهی فیلم را هم ۶ نویسنده، مشترکا، بهنگارش درآوردهاند که در میان آنها، نام نویسندگان فوقالعادهای مانند تونی مکنامارا (Tony McNamara) و دانا فاکس (Dana Fox) دیده میشود؛ اما هیچکدام از افراد یاد شده، بهعلاوهی تعداد زیادی از بازیگران بااستعداد، باعث تبدیل شدن فیلم به یک پدیده یا شاهکار نشدهاند.
فیلم، آنچنان که باید، قادر نیست تا در شخصیت کروئلا عمیق شود. تماشاگری که با پیشفرض تماشای ریشههای شخصیتی کروئلا به سینما آمده، با دیدن عمقِ کم و پرداخت نهچندان منسجمِ شخصیت کروئلا حسابی ناامید میشود. کروئلای این فیلم، بسیاری از ما را بهیاد پادشاهِ جرم و جنایتِ گاتهام، جوکر، میاندازد؛ اما اگر بهمنظور دیدنِ شخصیت تیره و تاریکی مانند جوکرِ فیلمِ درخشان The Dark Knight ساختهی کریستوفر نولان (Christopher Nolan) با آن دیالوگهای عمیق یا حتی بهمنظور دیدنِ جوکرِ نهچندان عمیق فیلم Joker ساختهی تاد فیلیپس (Todd Phillips)، به دیدن فیلم و شخصیت منفیش مینشینید، باید بگویم که چیز زیادی دستگیرتان نمیشود.
علاوهبر شخصیت کروئلا، فیلم برای استفاده از ظرفیتهای شخصیتی و داستانی تعدادی از شخصیتهای فرعی نیز بهوضوح ناتوان ظاهر میشود؛ بهعنوان مثال شخصیتهای جاسپر با بازی جوئل فرای (Joel Fry) و هوراس با بازی پاول والتر هاوزر (Paul Walter Hauser) که راه و روش دزدی را به کروئلا میآموزند، با وجود ظرفیت بسیار بالایی که برای پرورش و پرداختِ شخصیتی دارند، پرداختی بسیار سطحی و نیمهکاره دارند.
بهنظر میرسد که ردای بهترین شرور فیلم را بهجای اما استون باید بر قامت بازیگر برندهی اسکار دیگری پوشاند؛ اما تامپسون (Emma Thompson) در نقش بارونس، نهتنها از پرداختِ شخصیتی و داستانی بهتری بهره میبرد، بلکه بسیار شرورتر از کروئلا بهنظر میرسد. تامپسون در نقش بارونس ظاهر شده است؛ یک طراح مد دیگر که کروئلا را به استخدام خود درمیآورد و ایدههای او را با نیرنگ میدزدد و کاری میکند که بین او و کاراکتر مریل استریپ (Meryl Steep) در فیلم The Devil Wears Prada رقابت سختی بر سر میزان شرارت و پستی دربگیرد!
جای تعجب ندارد که استلا به کروئلا تبدیل میشود و پس از تغییراتِ شخصیتیِ بهخصوصی (که استون بسیار خوب از پس اجرای آنها برآمده است)، موهای خود را مانند رنگ سگهای خالدار، سیاه و سفید میکند و تلاش میکند تا هرطور شده، انتقام خود را از بارونس بگیرد و خط تولیدِ اختصاصیِ لباس کروئلا را راهاندازی کند.
پس از تبدیل شدنِ استلا به کروئلا و آغاز درگیری میان کروئلا و بارونس است که تازه متوجهِ بهتر بودن شخصیت بارونس نسبت به تمام شخصیتهای فیلم میشویم. بازی کمنظیر تامپسون در نقش بارونس، خشم و حرارتی مثالزدنی به فیلم تزریق میکند و صحنههای تقابلش با کروئلا را تبدیل به بهترین صحنههای فیلم میکند. تنها مشکلی که با شخصیت بارونس دارم این است که آیا او هیچوقت حتی شک هم نمیکند که کروئلا همان استلا است؟ آیا تغییر رنگ مو و یک آرایش هرچند غلیظ، انقدر باعث تغییر چهرهی یک شخص میشود؟ این همان سوال مشابهی است که باید از مردمِ داستانهای دیسی کامیک که قادر نیستند یکی بودن کلارک کنت با سوپرمن را متوجه بشوند هم بپرسیم!
همانطور که گفتم، صحنههای درگیری بارونس و کروئلا، بهترین صحنههای فیلم هستند و همین صحنهها هستند که فیلم را به یک فیلم هیجانانگیز و اکشنِ زنانه تبدیل میکنند و فیلم را از ورطهی سقوط نجات میدهند. چیزی که حسابی از ریتم فیلم کاسته و نمیگذارد تا از این درگیریها بهطور کامل لذت ببریم، تمرکز و آنالیزِ بیش از حد بر گذشتهی کروئلا و بارونس است که همانطور که گفته شد، از عمق و پرداختِ مناسبی بهره نمیبرد و تنها باعث کاهش ریتم فیلم و همچنین افزودن تعدادی شخصیت اضافی و پرداختنشده به فیلم میشود.
Cruella، دو ساعت و چهارده دقیقه زمان صرف میکند تا داستانی گاها کشدار و بیش از حد پیچیده و طولانی را برایمان تعریف کند؛ داستانی که فقط صحنههایی از آن (همان صحنههای عالی درگیری) خوب از آب درآمدهاند. در پایان، بسیار سخت بتوان گفت که اصلا نمیشود از Cruella لذت برد، ولی حقیقتا، فیلم چیزی جز یک نمایش پر زرق و برقِ طولانی و تزئینی نیست و بهنظر میرسد که تا حد زیادی از پس برآورده کردن انتظاراتی که به مخاطب داده است، برنمیآید.
نظرات