کوین هارت (Kevin Hart) کمدین مشهور آمریکایی، چند سالی را با حاشیههای عجیبی سپری کرد. در دسامبر ۲۰۱۸ او خود را وسط مخمصهای یافت که نمیتوانست بهراحتی از آن خارج شود: توئیتی قدیمی که سویههایی ضد اجتماعی داشت و در آن هارت به تمسخر یک جوان پرداخته بود؛ توئیتی که بازنشرش حسابی خشم جامعه را برانگیخت. پس از آن بود که در انتخاب او برای مجریگری مراسم اسکار نیز حرف و حدیثهای بسیاری پیش آمد و او وارد جدلهای بیپایان و تلخی با افکار عمومی و مدیران آکادمی اسکار کرد.
در همین زمان بود که او بهعنوان جانشین چانینگ تاتوم (Channing Tatum) برای بازی در فیلم Fatherhood انتخاب شد و همین قضیه، باعث شد تا او کمی از زیر سایهی سنگین اتهامات و جدلهای پیرامونش رهایی یابد. پس از شش بار به تعویق افتادنِ تاریخ اکران، کمپانی Sony خیلی بی سر و صدا حقِ پخش فیلم را به نتفلیکس فروخت و اکنون چند روزی است که شاهد نمایش فیلم در این سرویس استریمینگ هستیم.
این فیلم که اقتباسی از کتاب تحسین شدهی Two Kisses for Maddy: A Memoir of Loss and Love نوشتهی مت لوجلین (Matt Logelin) است، داستانی آرام و لطیف را از عشق و زندگی به نمایش میگذارد که این تصویر مسلما بر روی بهبود چهرهی هارت در میان افکار عمومی نیز موثر خواهد بود. شخصیت اول این فیلم که مت نام دارد و هارت نقشش را ایفا میکند، همسرش را حین بهدنیا آوردن فرزندشان از دست میدهد. مت با وجود اندوه فراوانی که بابت این فقدان دارد، تصمیم میگیرد که خود را جمع و جور کرده و تمام حواس و انرژی خود را وقف دخترِ تازه متولد شدهشان بکند.
او پوشک عوض میکند، کارهای خانه را انجام میدهد و سعی میکند تا محیطی مناسب را برای رشد بچهاش فراهم سازد. او قطعا پدر کاملی نیست (و البته بهراحتی میتوانیم چشم خود را بر برخی از حواسپرتیها و اهمالکاریهای او ببندیم) ولی تمام تلاش خود را میکند تا از ماموریت سختِ تنهایی بزرگ کردن دخترش سربلند بیرون بیاید.
بهنظر میرسد که هارت کاملا عامدانه، تلاش میکند تا مهربانتر و آرامتر از چیزی که هست بهنظر برسد. تلاش عامدانهی او بهحدی است که نمیتوانیم تشخیص بدهیم این رفتارهای او بخشی از رفتاری است برای کاراکترش در فیلم نوشته شده است، یا این خود اوست که جهت ترمیم چهرهی در افکار عمومی میخواهد که اینطور بهنظر برسد. بههرحال بهنظر میرسد که هارت تا حد زیادی در ساختن این چهرهی یاد شده موفق است و کاراکترش را بهطرز دلنشینی رئوف و منطقی و کمحرف بهتصویر میکشد.
در عین آرامش عجیبی که هارت در این فیلم از خودش بروز میدهد، آن کمدی دلنشینی که در شخصیت خود هارت مستور است نیز بدون اینکه گلدرشت شده و به لحن فیلم آسیب برساند، در برخی از لحظات فیلم وجود دارد. هارت، بسیار کنترلشده و در لحظاتی بسیار مناسب، شمهای از آن طنز همیشگی خود را نیز به شخصیت آرام و کمحرفش اضافه میکند تا این شخصیت را بیش از پیش جذاب کند.
کارگردانی فیلم برعهدهی پاول وایتز (Paul Weitz) میباشد. وایتز یکی از پر فراز و نشیبترین کارنامهها را در دههی اخیر دارد. برخی از فیلمهایش مانند About a Boy محصول سال ۲۰۰۲، (که داستان و فضایش بیشباهت به Fatherhood هم نیست)، علاوهبر فروش بالا، حسابی در دل منتقدین هم جای گرفتند و از آنطرف برخی از فیلمهایش مانند Little Fockers، محصول سال ۲۰۱۰، سقوطی تمام و عیار را از همه نظر تجربه کردهاند. بههرحال بهنظر میرسد که کار او در Fatherhood بسیار قابل قبول و گاها حتی بسیار جذاب است.
وایتز فیلم را بسیار صمیمی، دوستداشتنی و ساده کارگردانی کرده است و البته این صمیمت و ساده بودن، باعث نشده تا برخی مفاهیم عمیقترِ فیلم از بین بروند. وایتز در لحظات جدی فیلم، تمرکز خوبی روی کاراکترها و دیالوگهایشان دارد و کارش تقریبا از تمامی جهات، نمرهی قبولی میگیرد.
با وجود بازی قابل قبول هارت و کارگردانی مناسب وایتز، برخی از تمهیدات داستانی فیلمنامه، باعث میشوند تا با فیلم کاملی طرف نباشیم. صحنههای کودکی دختربچه، شیرین و روان پیش میروند، اما هرچه او بزرگتر میشود و مشخصا باز بزرگتر شدنش، چالشهای جدیدی را در زندگی خود و پدرش بهوجود میآورد، روندِ داستان از منطق ابتدایی فاصله گرفته و شخصیتپردازیها و روند داستانگویی دچار مشکلات جدی میشوند. مشکلات فیلمنامه گاهی بهاندازهای پررنگ میشوند که میتوانند باعث دلزدگی مخاطب شوند و حتی بر نقاط قوت فیلم نیز سایه بیندازند.
تقریبا تمامی نقدهای منفی وارده بر فیلم بهخاطر همین فیلمنامهی پراشکال آن است. شاید اگر وایتز و همکارِ نویسندهاش، دانا استیونز (Dana Stevens)، دقت بیشتری را در پیشبرد داستان و تحول شخصیتهای فیلم به خرج میدادند، علاوهبر بر اینکه با فیلمی بسیار بهتر روبهرو میشدیم، شاید حتی شاهد بهترین اثر کارنامهی وایتز نیز بودیم.
نکتهی دیگری که حتما باید به آن اشاره کرد و بهنظرم یکی از نقاط قوت انکارناپذیر فیلم است، تدوین بسیار قابل قبول و روان فیلم است؛ تدوینی که بدون مکثهای اضافی و بدون اینکه در ذوق بزند، بهخوبی گذرِ زمان را نشان میدهد و ریتم فیلم را در تمامی لحظات، متعادل و یکدست نگه میدارد. بههرحال مگر تا حالا تدوینِ بد هم از جی کسیدی (Jay Cassidy)، در این حدودا نیمقرن فعالیتش، دیدهایم؟
اگر در طولِ مدت نسبتا طولانی فعالیت هارت، با شخصیت خاصش آشنا شده باشید، میدانید که عذرخواهی کردنِ صریح و مستقیم از او برنمیآید. (همانگونه اخیرا در مصاحبهای با نیویورک تایمز نیز به این مسئله اعتراف کرده بود). شاید برایتان عجیب باشد، ولی من Fatherhood را عذرخواهی رسمی او از هنرمندان و مردم میدانم؛ یک عذرخواهی بسیار آبرومندانه و جذاب که احتمالا دل بسیاری را دوباره با او صاف خواهد کرد. این فیلم همچنین میتوانید میتواند بهمثابهی کلیدی برای ورود مجدد هارت به هالیوود باشد.
نظرات