قسمت پایانی فصل اول سریال Loki شاید یکی از آزاردهندهترین قسمتهای تلویزیونی باشد که در مدتی طولانی دیدهام.
(یادداشت ویراستار: موارد زیر حاوی اسپویلهایی از قسمت پایانی فصل اول سریال Loki با عنوان For All Time. Always میباشد.)
قسمت پایانی فصل اول سریال لوکی شاید یکی از آزاردهندهترین قسمتهای تلویزیونی باشد که در مدتی طولانی دیدهام. این درام علمی-تخیلی از استریمر دیزنیپلاس، پیرامون فرار کاراکتر لوکی با بازی تام هیدلستون (Tom Hiddleston) از خط زمانی از پیش تعیینشده میباشد و پیشتر تعیین نشده بود که قرار است یک سریال بلند یا یک مینیسریال باشد ولی شایعاتی پیرامون وجود فصل دومی از این سریال در ابتدای پخش آن وجود داشت. در نتیجه بزرگترین پیچوتاب ارائه شده توسط قسمت پایانی فصل اول آن یعنی For All Time. Always در نهایت موجب تایید وجود فصل دوم با یک عنوان در بخش post-credits (چیزی که بعد از تیتراژ پایانی قسمتها ارائه میشود) شد.
با این حال، در حالی که رونماییهای کلیدی دیگری در طول این قسمت وجود داشت، این رونماییها داستانهای زیادی (داستانهای زیاد از حدی!) را بر جای گذاشتند تا در فصل آتی به آنها پرداخته شود. بین چند رشته طرح آویزان و یک رشته تفاوت وجود دارد و تعداد زیادی سوال پاسخ داده نشده با انتشار قسمت For All Time. Always باقی مانده است. وقتی سخن از اتمام کار به میان میآید این پروژه از مرزها عبور میکند. مخصوصا با توجه به این واقعیت که هیچ زمانی برای بازگشت سریال مشخص نشده است و داستان واقعی که در این سریال روایت شد بسیار بزرگتر از سرنوشت یک شرور است.
به طور کلی، هر قسمت از این سریال به زیبایی ساخته شده بود و اعتبار فوقالعادهای را نصیب کارگردان آن یعنی کیت هرون (Kate Herron)، نویسنده آن مایکل والدرون (Michael Waldron) و تیم سازنده آن میکند. گروه بازیگران که عمدتا ستارگان شناختهشدهای مانند هیدلستون، اوون ویلسون (Owen Wilson)، گوگو امبتا-را (Gugu Mbatha-Raw) و ستارگان جدیدی از جمله سوفیا دی مارتینو (Sophia Di Martino) و وونمی موساکو (Wunmi Mosaku) هستند عملکرد چشمگیر و لحظات فوقالعادهای برای بشریت ساختند. در کل میتوان گفت که بافت داستان هم با ذوق و لطافت به تصویر کشیده شد.
همچنین لوکی در مورد آن چه که اصلیترین دلیل وجود آن در سریال بود یعنی رستگاری کاراکتری که به معنای واقعی کلمه در بدترین حالت خود (منظور زمانی که با شرارت و با تمام نیرو به منهتن نیویورک حمله کرده بود) از خط زمانی بیرون کشیده شد، بسیار موفق بود. از این نظر، سریال فوقالعاده موفقیتآمیز بود، حس اقتدار و هدف لوکی را در قسمت اول شکست و سپس به آرامی اما با اطمینان او را به فردی تبدیل کرد که میتواند ورای گذشته خود تکامل یابد. لوکی بیشتر از آن چه تا کنون در MCU (دنیای سینمایی مارول) مشاهده کردیم، روان و انگیزههای یک کاراکتر را بررسی کرد و در نتیجه همه پیشرفتها و رشد شخصیت او واقعا به دست آمد.
با این حال، اگر رستگاری لوکی تنها چیزی بود که این سریال پیرامون آن ساخته شده بود، آن را بسیار خستهکننده میکرد و حتی کاراکتر لوکی چیزی فراتر از خستهکننده میشد. تم اصلی این سریال این بود “چه چیزی باعث میشود یک لوکی، لوکی شود؟”، اما مسائل واقعی مطرح شده خیلی بیشتر وجودی شدند؛ از خیلی جهات این سریال درمورد سرنوشت و اراده آزاد بود، یک جریان زیرین که شایسته کاوش و قدردانی بیشتری است. مخصوصا بعد از سوالها و تمهایی که با قسمت آخر فصل اول سریال به جای ماند.
این عنصر در ساختن برنامه بسیار کلیدی بود؛ به ویژه هنگامی که صحبت از TVA (سازمان واریانس زمان) میشود که اساسا به صورت یک سازمان مذهبی عمل میکند. به گونهای که کارمندان آن جان خود را فداکارانه در راه حفاظت از خط زمانی مقدس قربانی میکنند. این امر موضوع لطیفی نیست، به ویژه هنگامی که جنبه تاریک آن آشکار میشود یعنی آن دسته از کارمندانی که خدمات آنها برخلاف میلشان است. موبیوس در صحنههای آخر قبل از این که راونا با حالتی شبیه به توافق برود، به راونا میگوید: “ما نمیتوانیم اراده آزاد مردم را از بین ببریم، این را نمیبینی؟”. سپس راونا به او میگوید که او به شخصه به جستوجوی اراده آزاد میرود.
فصل اول لوکی در انتها تبدیل به سریالی شد که تنها درباره بحران سرنوشت نیست بلکه درباره یک آخرالزمان است. هر زمان که داستان آخرالزمان (Apocalypse) مطرح میشود، غیرممکن است که من درباره معنای یونانی این کلمه یعنی وحی و افشا فکر نکنم. به همین خاطر است که در بخشی از کتاب انجیل آمده است که این کتاب وحی است، اما فراتر از آن، این تعریف به گونهای یادآور این است که چرا پایانیافتن اهمیت دارد. در برخی جهات پایانیافتن خود شروعی است. جدایی دردناک آخر فصل اول باعث ایجاد رخنههایی در رابطهای که به نظر میرسید عاشقانه باشد، شد. تغییر شدید آب و هوا با توجه به نگرش بیاحساسانه بشریت به محیط زیست یک نوع وحی است. برای کاراکترهای سریال لوکی یا شاید تمام MCU، آخرالزمانی که آنها پس از تخریب خط زمانی اصلی با آن روبهرو میشوند نیز به گونهای یک وحی از چیزی است که زندگی آنها برجای گذاشته است.
مطمئنا برای حدس و گمانهزنی درباره کاراکترها فضای زیادی وجود دارد، اما واقعیت این است که فصل بعدی سفر لوکی حتی در دیزنیپلاس نیز منتشر نمیشود؛ زیرا گفته میشود که هیدلستون در فیلم Doctor Strange in the Multiverse of Madness حضور خواهد داشت و هیچ زمان مشخصی برای انتشار یا ساخت فصل دوم این داستان معین نشده است.
داستانهای با پایان آزاد وجود دارند؛ هر کسی که با تلویزیون دهه ۹۰ بزرگ شده است با پایانهای دراماتیک انتهای فصل سریالهایی مانند X-Files و Star Trek: The Next Generation آشنا است. اما لوکی کاراکترهای خود را آزاد نگه نداشت، آنها را در هوا برای مدتی طولانی معلق نگه داشت.
در دوره X-Files شما حداقل میدانستید که هر چیزی که به تازگی به پایان رسیده باشد، فصل بعدی آن تنها در چند ماه آینده نشان داده میشود (شاید تا شش ماه؛ بستگی به بازیهای بیسبال داشت). این یک احساس اطمینان است که طرفداران لوکی از لذت آن برخوردار نیستند؛ بر اساس وضعیتی فعلی مکالمات پیرامون فصل دوم، ممکن است مدتی طول بکشد تا حتی قراردادهای آن امضا شود. به صورت محافظهکارانه، در این مرحله، بعید به نظر میرسد که بتوانیم فصل دوم لوکی را تا اواخر سال ۲۰۲۲ داشته باشیم و با توجه به این که فصل اول بیش از دو سال بعد از زمان اعلام ساخت آن منتشر شد، شاید انتظار داشتن آن در سال ۲۰۲۳ زیادهگویی نباشد. شاید اوون ویلسون و گوگو امبتا-را نقشی مختصر در فیلم Doctor Strange 2 نیز داشته باشند. هیچ چیز غیرممکن نیست و هر چیزی ممکن است. فقط مجبوریم برای پاسخ صبر کنیم و در این زمان بدون کسب رضایت باقی بمانیم.
راونا به موبیوس میگوید: “فقط یک نفر از اراده آزاد برخوردار است؛ شخص مسئول.” او به صورت ضمنی به “فرد جاودان” با بازی جاناتان ماژور (Jonathan Majors)، اشاره دارد. فردی که از او سخن به میان آمده الان کشته شده است؛ در واقع سیلویا خواسته اصلی خود که کشتن کسی بود که زندگی کردن را از او گرفته بود، محقق کرد. این موضوع به علاوه شباهتهای سریال به فیلم Wizard of Oz، سریال را به چیزی تبدیل میکند که تجزیه و تحلیل آن جذاب است (سیلوی به معنای واقعی کلمه خدا را کشت!)، اما در مضامین آن ناامیدکننده است. واقعا زمانی که قسمت پایانی با تصویری از کانگ به عنوان حاکم TVA به پایان رسید، فریاد زدم: “بسیار خوب، قرار است فصل دومی برای این سریال وجود داشته باشد.” و من فکر میکنم از مارول و دیزنیپلاس باید تشکر کرد که این عنصر را بیش از دو دقیقه و دو ثانیه در حالت تعلیق نگذاشتند.
من به قدرت روایت داستان باور دارم؛ این که چگونه افسانههایی که ما برای خود و دیگران خلق میکنیم میتواند زندگی را شکل دهد و امیدوارم آن را بهتر کند. یکی از اصول این ایده این است که داستانهای بزرگ مستحق یک حس کامل شدن هستند. بنابراین، در این باور سریال Loki خطای بزرگی انجام داده است.
فصل اول سریال Loki هم اکنون در استریمر دیزنیپلاس در دسترس میباشد و فصل دو قرار است در آینده منتشر شود.
نظرات