در قسمت قبل، با انیمههایی آشنا شدیم که در عین سادگی، بسیار متفاوت و جذاب بودند و چیزی متفاوت با آنچه تا به حال دیدهایم را به تصویر میکشیدند. میتوان گفت حتی جنبه انتقادی به جامعه و انسانیت داشتند و جنون، دوگانگی شخصیتی و دیگر عیبهای روانی و آسیبپذیری انسان را به نمایش میگذاشتند. گرچه همه آثار خود تاریکیها، تلخیها و شخصیتهایی اعجابانگیز و متفاوت را به تصویر میکشیدند ولی آثاری که در این قسمت نامبرده میشوند، به شدت متفاوت، تاریک و تاحدودی ترسناک نیز هستند و نمونه آنها را (خصوصاً دو تن از شخصیتهای منفی) در عمر خود ندیدهاید! آثار این قسمت، جنبههای تاریکتر انسانیت را نشان میدهند که در کنار آن، با داستانی کاملاً جذاب و به قدری گیرا که اجازه نمیدهد از جای خود پا شوید! آثار این قسمت بر خلاف قسمت قبلی، همه روانشناختی هستند و در کنار آن، از تنوع ژانری بسیار جذابی نیز برخوردارند که باعث میشود جذب آنها شده و در نهایت از تماشایشان لذت ببرید. در ادامه با سینماگیمفا همراه باشید.
۵- Neon Genesis Evangelion
نام: Neon Genesis Evangelion (نئون جنسیس اوانگالیون)
تعداد قسمتها: ۲۶ (انیمه سری بازسازی شده نیز دارد که تحت عنوان Evangelion شناخته میشود و به صورت ۳ قسمت سینمایی است)
استدیو سازنده: Ginax و Tatsunoko Production
ژانرها: اکشن، دمانتیا (دمانتیا یا جنون، همانطور که در مقاله تاریخچه و معرفی کلی از هنر محبوب ژاپنی، انیمه! ذکر شد همان روانشناختی با ابعاد عمیقتر و تاریکتر است)، دراما، مکا، روانشناختی، علمی-تخیلی
اوانگالیون، برعکس ظاهرش، انیمهای است که در فضایی اکشن و نیاز به هیجان و مبارزات جریان دارد ولی اینگونه نیست و چنین عناصری در آن بسیار کم است! اگر انتظار دارید که یک فرد افسرده که دلیلی برای زنده بودن خود نمیدید ناگهان به ناجی انسانیت تبدیل شده و دنیا را نجات دهد؛ باید بگویم با چنین چیزی روبرو نیستیم. اوانگالیون، جریان پسری به نام ایکاری شینجی (Ikari Shinji) را به تصویر میکشد که بعد از مرگ مادرش، توسط پدرش رها شده بود و عملاً میتوان گفت کلمه خانواده در زندگیاش وجود نداشت. در طی مدتی، ناگهان پدرش برای خلبانی واحد ۰۱ اوانگالیون یک ربات ساخته شده برای مبارزه با موجوداتی به نام “فرشته” بود به او زنگ میزند و میخواهد با خلبانی کردن اوانگالیون از کشتهشدن انسانها به دست فرشتهها جلوگیری کند! باید درک کنید که پسر، شوک عمیقی میخورد و در میان این که پیشنهاد را قبول کرده و عاشق پدرش بشود و یا از وی متنفر شده و پیشنهاد را نیز قبول نکند. پسر هیچکدام از این تصمیمها را نمیگیرد بلکه احمقانه به سوی خلبان شدن به راه افتاده و بدون هیچ هدفی شروع به کار با واحد ۰۱ میکند! شینجی در طی این مدت، متوجه میشود که تنها هدفش از خلبانی واحد ۰۱، تحسین شدن توسط پدرش است و این حس که بالاخره به او به چشم یک فرد مفید نگاه میشود، برایش حتی مهمتر از نابود کردن فرشتهها و نجات دنیا است. البته انیمه بسیار پیچیدهتر از این قضایا است و جنبههای تاریک فراوانی دارد که نمیشود به کلی آنان را توضیح داد ولی همین مقدار توضیح داده شده نیز تایید میکند که این اثر، واقعاً اثری تحسین برانگیز است. البته از پیچیدگی آن نیز باید سخنانی به میان آورد. جریانات انیمه در اکثر مواقع به نظر چیز عجیبی میآیند و توضیح خاصی نیز در پشت آنان وجود ندارد. پایان نیز کاملاً گنگ است و ممکن است حتی با چندبار تماشا نیز سر از آن در نیاورید که سازندگان به همین دلیل، یک سینمایی برای نشان دادن پایانی متفاوت و قابل درکتر ساختهاند که با نام Neon Genesis Evangelion: The End Of Evangelion شناخته میشود. البته اگر نگاهی به شخصیتپردازی انیمه نیز بیاندازیم، با شخصیتهایی فوقالعاده روبرو میشویم که هر کدام برای خود طرز فکری متفاوت و قصدی متفاوت از خلبانی واحدهای اوانگالیون دارند. هر کدام از شخصیتها، از خلبانها گرفته تا دوستان مدرسهای شینجی، شخصیتپردازی منحصر به فردی دارند و به احساسات درونی هرکدام از آنان، به طور کامل پرداخته شده است و بیننده به خوبی با آنان ارتباط برقرار میکند. تماشای این انیمه، به افرادی که علاقه زیادی به به آثار پیچیده و تاحدودی فلسفی دارند، پیشنهاد میشود.
۴- Death Note
نام: Death Note (دفترچه مرگ)
تعداد قسمتها: ۳۷
استدیو سازنده:Madhouse
ژانرها: معمایی، پلیسی، روانشناختی، ماورا الطبیعی، جنایی
دفترچه مرگ، دو نابغه را به تصویر میکشد که هر کدام، اهدافی کاملاً درست و مطابق شخصیت خود دارند که این هدف، به مرور با تغییراتی بسیار زیاد همراه میشود که ذهن این دو را تحت تاثیر قرار داده و تاحدودی جبهه آنان از شخصیتهای اصلی و خوب داستان را به شخصیتهای بد داستان تغییر میدهد. انیمه، روایتی بسیار جذاب دارد و این جذابیت به قدری بالا است که بیننده را تا آخر میخکوب خواهد کرد. بر خلاف بیشتر انیمههای لیست، ما شاهد شخصیتی روانی نیستیم (حتی با این که ژانر انیمه روانشناختی است)؛ البته منظور آن است که شخصیتی روانی که مانند بقیه نقشی مهم در داستان داشته باشد وجود ندارد و اکثراً یا جنایتکار هستند، یا افرادی که فقط حظورشان در یک قسمت ضروری است و به گونهای حذف میشوند. داستان انیمه در مورد یک دانش آموز دبیرستانی به نام یاگامی لایت (Yagami Light) است که دفترچهای عجیب پیدا میکند و از اسم و قوانین و نوشتههای درون آن بسیار متعجب میشود؛ اسم این دفترچه، دفترچه مرگ است و طبق چیزی که در گوشه و کنار آن نوشته شدهاست، اسم هرکسی در این دفترچه نوشته شود، میمیرد! اگر دلیلی برای مرگ نوشته شود، فرد به همان دلیل میمیرد ولی اگر دلیلی ذکر نشود، فرد بعد از مدتی کوتاه به دلیل سکته قلبی کشته میشود. البته در دفترچه ذکر شده است هر انسانی که از آن استفاده کند، نه به بهشت خواهد رفت و نه به جهنم؛ بلکه به جایی خواهد رفت که همواره برای استفاده از دفترچه شکنجه شده و عذاب خواهد دید. همچنین گفته شده است اسم فرد استفاده کننده، در پایان عمر وی توسط مالک دفترچه که یک شینیگامی (خدای مرگ در اساطیر ژاپن) است، نوشته خواهد شد. شخصیت اصلی تصمیم میگیرد که از دفترچه استفاده کرده و اسم جنایتکاران یا به عبارتی دیگر، افرادی که باعث بینظمی، هرج و مرج و کثیف شدن جامعه میشوند را بنویسد و آنان را از بین ببرد؛ سپس خود خدای دنیای جدید شده و آرمان شهری بسازد که جنایت، قتل و کشتار دیگر وجود نداشته باشد. او در ابتدا، سعی میکند فقط افرادی که مرتکب جنایت شدهاند را از بین ببرد ولی در نهایت، به دلیل عادت گرفتن به کشتن و ساده شدن آن برای او، هر کسی که جلوی او قد علم کند را به قتل میرساند! حتی یک بچه کوچک! داستان انیمه، باعث شده است که رتبه محبوبترین انیمه (در MyAnimeList) را دریافت کند. دث نوت انیمهای است که هر کسی، حتی اگر کمترین شناخت را از دنیای انیمه داشته باشد، باید یکبار در عمر خویش به تماشای دث نوت بپردازد زیرا اثری است کاملاً متفاوت و میشود گفت عامهپسندترین اثر این لیست است که با توجه به ژانرهای کاملاً متنوع آن و نیز داستان جذابش، انواع سلیقهها و علایق را پوشش دهد. تماشای این انیمه را به همه خوانندگان عزیز توصیه میکنیم.
۳- Perfect Blue
نام: Perfect Blue (آبی بینقص)
تعداد قسمت: ۱ (انیمه سینمایی است)
استدیو سازنده:Madhouse
ژانرها: دمانتیا، دراما، ترسناک، روانشناختی
انسانها، موجوداتی عجیب هستند. هرچند که سعی در کاوش اخلاقیات و شخصیت درونی آنها بکنی، در نهایت چیزی رخ میدهد که طرح شیشهای شما را شکسته و بایستی دوباره از نو شروع به ساخت آن کنید. آبی بینقص نمادی کامل از این ویژگی است؛ یعنی ویژگی که اجازه نمیدهد به طور کامل کسی را بشناسید زیرا در هر لحظه ممکن است کاری انجام دهد که با اخلاقیات و خصوصیات شخصیتی که شما برای وی در نظر گرفتهاید کاملاً متفاوت باشد. آبی بینقص در مورد خوانندهای است که سعی میکند بازیگر شود و خوانندگی خود را ول میکند. این اتفاق را میتوان جوری در نظر گرفت که این دختر به زور سعی کرده خود را بازیگر کند و از خوانندگی دست بکشد؛ پس به همین دلیل وی دچار دوگانگی شخصیتی میشود. یکی از شخصیتهایش میخواهد که همان خواننده بماند و میگوید که بازیگری درست نیست و او را به فساد میکشاند (در انیمه متوجه خواهیم شد). شخصیت دومش میخواهد زندگی خود را عوض کرده و به طور کلی دست به انجام تغییراتی بزند که زندگیاش را دگرگون کند و او را به سمت مسیری جدید و کاری جدید هدایت سازد. داستان انیمه بسیار غنی است و روایتی عالی دارد. جدل میان این دو شخصیت از ویژگیها و جریانات اصلی داستان است که در نهایت باعث میشود شخصیت اصلی یکی از راهها را برگزیند و آن را به عنوان پیشه جدید خود به طور کامل قبول کند. برخلاف بیشتر آثار، این اثر به دلیل آن که عضوی از ژانر دمانتیا نیز است، بیشتر بر روی احساسات درونی هر شخصیت، واکنش آنها نسبت به عوض شدن کار شخصیت اصلی و نیز نگرانیهایی درباره وی تمرکز دارد. قبول نکردن این که بازیگر باشد، تنها درون خود شخصیت اصلی وجود ندارد بلکه درون دیگر افراد و دوستان وی نیز وجود دارد؛ آنها در عمل جوری نشان میدهند که دوست دارند ولی به کارش ادامه داده و به یکی از برترین بازیگران تبدیل شود در حالی که خواسته واقعیشان این است که او به همان خوانندهای که بود باقی میماند و درخشش و ابهتی که آن وقت داشت را حفظ میکرد. روایت انیمه نیز به همین سبب دچار دوگانگیهایی میشود ولی در انتها همهچیز مشخص میشود و گره از این دوگانگیها گسسته میشود. البته همچنان دوگانگی شخصیتی باقی میماند ولی در درون شخصیت اصلی دفن شده و دیگر به طور واضح دیده نمیشود تا بخواهد زندگی وی را تحت تاثیر قرار دهد. تنها چیزی که در این انیمه ممکن است از نظر بیننده تاحدودی زننده باشد، گرافیک قدیمی و طراحیهای رنگ و رو رفته آنان نسبت به آثار جدید است؛ البته این نیز با توجه به فضای انیمه قابل تحمل است ولی همچنان در این سالها میتواند مانعی باشد برای افرادی که علاقهمند به یک طراحی زیبا و چشم نواز هستند زیرا انیمه نه رنگ پردازی درستی دارد و نه طراحی مناسبی ولی داستان بسیار غنی و روایت بینظیر آن قطعاً میتواند این مشکل را بپوشاند و بیننده را به تماشای اثر تشویق کند.
۲- Psycho-Pass
نام: Psycho-Pass (روان-گذر)
تعداد قسمت: ۲۲
استدیو سازنده:Production I.G
ژانرها: اکشن، پلیسی، روانشناختی، علمی-تخیلی
بیاید نگاهی به یک جامعه آرمانی بیاندازیم! جامعهای که میتوانم قسم بخورم مثالش را ندیدهاید! «روان-گذر»، جامعه بدون جنایت را نشان میدهد، جامعهای که هر یک از افرادش یکساناند و محال است کسی بیخود دست به جنایتی بزند زیرا همگی از نظر روانی پایداری کافی را دارند و محال است دست به جنایت بزنند. پس سوالی که پیش میآید این است که جنایتکاران کجایند؟ بر سر آنها چه آمده؟ جواب این است. در این جامعه، هیچ مکانی برای یک جنایتکار یا بهتر بگویم فردی با روان-گذر بالا نیست! روان-گذر عاملی است که مغز و بعد روانی آن را اسکن کرده و با توجه به روحیات فرد تعیین میکند که آیا ممکن است جنایتی از وی رخ دهد یا خیر. اگر خیر باشد پس قطعاً او شهروندی قابل احترام و درستکار است ولی اگر بله باشد، او دیگر در جامعه وجود ندارد. افرادی که روان-گذر بالایی دارند، حتی اگر دست به جنایت نیز نزنند، یا کشته میشوند و یا به مراکزی درمانی فرستاده خواهند شد که درمانشان تقریباً غیرممکن است و در آن جا دست به خودکشی میزنند. در این دنیا، زندگی یا مرگ شما به اعمالی که انجام میدهید بستگی ندارد، فقط کافیست روان-گذرتان از حد مشخص بالاتر باشد، در این صورت شما دیگر جایی در جامعه ندارید. البته این فقط مرگ انسانها نیست که از پیش تعیین شده است بلکه کل زندگیشان از پیش تعیین شده است! هیچکسی نمیتواند سرخود تصمیمی بگیرد بلکه تمام تصمیمها از قبیل در چه خانهای زندگی کند، در کدام مدرسه درس بخواند، چه درسی را بخواند و یا چه شغلی را انتخاب کند، به دست سیستم سیبل رخ میدهد. SiByl System «سیستم سیبل»، سیستمی پیشرفته است که کنترل کل زندگی یک انسان را بر عهده دارد و روان-گذر را نیز این سیستم تعیین میکند. قطعاً از خلق چنین جامعهای به وجود آمدهاید! اثر «روان-گذر»، از ابتدا نشان داد که پتانسیل فراوانی دارد؛ چه جامعه، چه شخصیت اصلی و چه شخصیت منفی بینظیر و متفاوتاند و شما چنین افرادی را در زندگیتان ملاقات نکردهاید! حتی میتوانم بگویم مثالشان را در هیچ اثری ندیدهاید! ماکیشیما شوگو (Makishima Shogo)، شخصیت منفی انیمه، فردی است که شما به سختی از اعمال وی سر در میاورید و یا حتی وی را درک میکنید! گرچه هدف او نیز مانند هدف شخصیت اصلی هدفی نیک و درست است و آن، اصلاح جامعه و سیستم سیبل است؛ گرچه چیزی که ماکیشیما رو به شخصیت منفی تبدیل میکند، راهی است که سعی میکند از آن به هدفش برسد. ماکیشیما، با انجام جنایت، استفاده از روحیات منفی انسانیت و نیز راههایی وحشیانه سعی میکند به هدفش برسد و سیبل را به کل نابود سازد! او معتقد است که کل زندگی، یک بازی است؛ یک بازی سرگرم کننده که او در اکثر اوقات خودش یا بازیکن بوده یا یک بیننده. دیالوگهای این فرد، بیننده را به وجد میآورد و قطعاً ماکیشیما را میتوان جذابتر از جامعه خلق شده در انیمه معرفی کرد! این انیمه، یکی از جذابترینهای دنیای انیمه است که قطعاً با دیدن آن میتوان پی به عمق انسانیت و نیز درک معنای یک انیمه بینقص و متفاوت برد و از آن برای مدتهای فراوان لذت برده و یا حتی الهاماتی نیز گرفت. تماشای این اثر را به همه عزیزان توصیه میکنیم.
۱- Monster
نام: Monster (هیولا)
تعداد قسمتها: ۷۴
استدیو سازنده: Madhouse
ژانرها: دراما، ترسناک، معمایی، پلیسی، روانشناختی، شونن، جنایی
اگر بخواهیم کل این توضیح را با دیالوگ بنویسم، قطعاً به برترین شکل توضیح داده میشود زیرا دیالوگها، صحنهها و حتی دقایق حضور یوهان برای همیشه در ذهنم ماندگار است! این انیمه، اگر از هر نظر ضعیف باشد، از نظر داشتن شخصیتی کامل، انسانی متفاوت و هیولایی تاریک بینقص است! اگر بخواهیم توصیفی از انیمه داشته باشیم، قطعاً بایستی به داستان مصور «هیولای بدون نام» نوشته امیل شربه (Emil Sherbet) مراجعه کنیم. روزی روزگاری در سرزمینی دور، دو هیولای بدون اسم زندگی میکردند. هیولاها تصمیم گرفتند برای یافتن اسم به سفر بروند؛ اما دنیا جای بزرگی بود. هیولاها جدا شدند؛ یکی از آنها به شرق رفت و دیگری به غرب. هیولایی که به شرق رفته بود به یک روستا رسید. هیولا گفت:” آقای آهنگر لطفاً اسمتو بهم بده.” آهنگر گفت:” اما نمیشه به کسی اسم خودتو بدی.” هیولا جواب داد:” اگه تو بهم اسمتو بدی، منم به جاش میپرم توی شکمت و تو رو قوی میکنم!” آهنگر با تعجب گفت:” واقعاً؟ تو میتونی منو قوی کنی؟ باشه اسمم مال تو.”هیولا تبدیل به اوتوی (Otto) آهنگر شد. اوتو قویترین مردک دهکده بود. اما یک روز ” منو ببینید، منو ببینید! هیولای درونم بزرگ شده و رشد کرده.” خِرچ خِرچ، ملوچ ملوچ، قوم قوم، قورت! هیولای گرسنه اوتو را از درون جوید و خورد و دوباره تبدیل به همان هیولای بینام گشت. هیولا بعد از این وارد بدن هانس کفاش شد؛ اما خِرچ خِرچ، ملوچ ملوچ، قوم قوم، قورت! و دوباره تبدیل به همان هیولای بینام گشت. با اینکه هیولا وارد بدن توماس شکارچی شد اما… خِرچ خِرچ، ملوچ ملوچ، قوم قوم، قورت! و دوباره تبدیل به همان هیولای بینام شد. هیولا وارد قلعه شد تا اسمی شگفتانگیز برای خود پیدا کند. درون قلعه، پسرکی مریضاحوال زندگی میکرد. هیولا گفت:”اگر اسمت را به من بدهی، آنوقت منم قدرتم را به تو میدم.” پسرک گفت:” اگر تو مرا قوی و سالم کنی، من اسمم را به تو میدم.” و هیولا وارد بدن او شد. پسرک خیلی خیلی قوی شد. شاه هم خیلی خوشحال شد. “شاهزاده قوی شده! شاهزاده خوب شده!” هیولا هم عاشق اسم پسرک شده بود. اون عاشق زندگی درون قلعه شده بود. با این که گرسنهاش بود اما باز هم آنجا ماند. هر روز، گرسنه و گرسنهتر میشد اما باز هم همانجا ماند. یک روز خیلی گرسنه شد و گفت: منو ببینید، منو ببینید… هیولای درونم بزرگ شده و رشد کرده. پسرک به طرف شاه، خدمتکارها و همه افراد درون قلعه رفت و آنان را خورد. خِرچ خِرچ، ملچ مولوچ، قوم قووم، قورت! بخاطر آن که دیگر کسی باقی نمانده بود، پسرک به سفر رفت. او روزها و روزها راه میرفت و حرکت میکرد. یک روز… پسرک هیولایی که به سمت غرب رفته بود را دید. پسرک گفت:”من اسم دارم. اسم خیلی زیبایی هم دارم.” هیولایی که به سمت غرب رفته بود گفت:” تو به اسم احتیاج نداری. تو بدون اسم هم میتونی خوشحال باشی. برای آن که ما هیولاهایی بدون اسم هستیم.” پسرک هیولایی که به سمت غرب رفته بود را خورد. با این که اسمی برای خودش پیدا کرده بود، اما دیگر کسی وجود نداشت که اسم او را صدا بزند. “یوهان”… واقعاً اسم شگفتانگیزی بود. این داستان، نماد کامل جریانات انیمه، وضعیت یوهان و نیز کل شخصیتهای موجود در انیمه را به سادگی، نشان میدهد. هیولا، قطعاً اثری است که نمادهای بسیاری را در خود نگاشته است. تاریکی انسانیت، اهمیت اسم برای یک فرد و نیز جنونی که از آن میآید. اگر نتوانیم بگوییم هیولا برترین انیمه ساخته شده در جهان است، قطعاً میتوانیم بگوییم که این اثر برترین انیمه ژانر روانشناختی و یکی از جذابترین، ماندگارترین و متفاوتترین آثار دنیای انیمه است که دیدن آن، حتی اگر یک بار نیز باشد برای هرکسی ضروری است.
نظرات
سلام واقعا مقالتون عالی بود وشما هر سریال یا فیلم انیمه ژاپنی تا حالا بیشترشو گرفتم و عالی بوده دمتون گرم عالی بود فقط دوتا خواهش دارم
۱-اگه میشه یک مقاله هم در مورد سریال های اکشن تو مایع های Berserk قرار بدید
۲-و درمورد فیلم های انیمه هم مطلب قرار بدید چون دنیایی انیمه مثل اینترنت می مونه سرو تح نداره و هروز سریال جدید تری میاد
در کل انتظار دارم همچنان مطلب در مورد فیلم و سریال های انیمه ژاپنی همچنان ادامه داشته باشه
بازم ممنون
خوشحالم مطالعه کردید دوست عزیز.
بله مقالاتی از قبیل معرفی انیمه های هر ژانر در زمینه کاری قرار داره.
شاید برای برزرک هم یکی دو مقاله بدم چون اثر استثنایی هست و دنیایی که ارائه میکنه به شدت متفاوته با بقیه آثار.
در مورد انیمه های سینمایی مقاله هست روی سایت و البته مقالات دیگه ای هم قرار می گیره چون بیشتر عزیزان گویا طرفدار سینمایی هستن تا سریالی و بیشتر به سمت سینمایی ها کشیده میشن.
بله البته به طور کامل و جدی این بخش ادامه داره.
خواهش میکنم و ممنون از پیشنهادات خوبتون دوست عزیز.
اگه در مورد سینمای بیشتر قرار بدید خوبه چون خیلی ها حوصله ندارن سریال رو بخاطر طولانی بودن ببینن به همین خاطر رو به سینمایی میارن البته شما در مورد سریال هم بنویسید کلا هردو مقوله رو چه سریال و چه فیلم سینمایی رو در زمینه کاریتون قرار بدید
خسته نباشید
قربان شما.
پس بنا به پیشنهاد شما مقاله بعدی بنده در مورد یه اثر سینمایی خواهد بود.
اتفاقا انیمه های سریالی خیلی طرفداران بیشتری دارن . البته شاید منظور شما کاربر های سایتتون بوده .
خسته نباشی سامرند جان
مث همیشه عالی
قربان شما.
خوشحالم وقت گذاشتید مطالعه فرمودید.
عالی بود
خیلی وقت بود منتظرش بودم…دستتون درد نکنه!
قربان شما.
متاسفانه یخورده به دلیل مشغله های بنده دیر شد سعی میشه تکرار نشه.
من بازم خوشحالم که به این آثار پرداخته شد هر چند درحد معرفی.
ولی واقعا جای افسوس داره به این آثار به طور جدا و مفصل پرداخته نشه مهم نیست در اون صورت ازش استقبال میشه یا نه مهم اینه که:” قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند.
من فقط راجع به انیمه دفترچه مرگ در حد کتاب حرف دارم یا سایکو پس که دیگه هیچ.
دفترچه مرگ همونطور که تو متن بالا هم گفته شده یه اثر پر معنی هست ولی با اینهمه به شدت عامه پسند هم هست که این مسئله این انیمه رو قطعا بی همتا میکنه ولی آثاری مثل سایکو پس و میرای نیکی و ارگو پراکسی و مانستر اثری نیستن که همه رو جذب کنن.
به هر حال من منتظر نقد های تخصصی این آثار هستم.به خصوص سایکو پس که به قدری این انیمه اطلاعات و واقعیات دردناک و هولناکی رو از جامعه بشر مدرن رو میکرد که بعضی وقتا تو پایان قسمت میگفت اسامی افراد و محیط های ذکر شده تو این انیمه خیالی هستن منم همیشه میگفتم ای کاش واقعا خیالی بودن ولی از اخبار رسمی تلوزیون واقعی تر بودن.
بله متاسفانه در همین حد برای الان ممکنه ولی در آینده خیلی بیشتر ممکن میشه که در اون صورت به طبیق برخی آثار با واقعیت، بررسی پیچیدگی های اونا و بررسی اعماق برخی شخصیت ها پرداخته میشه.
والا دث نوت همونطور که ذکر کردید اثر جذاب و عامه پسندیه حتی در لیست معروف های MAL رتبه اول رو داره! والا چون بنده بیشتر مجذوب اون آثار شدم تا دث نوت به همین خاطر بیشتر بهشون پرداخته شده که البته اگر قرار باشه تخصصی بررسی بشه به همه شون پرداخته میشه.
دقیقاً. بنده از سایکو پس خصوصاً ماکیشیما شوگو مقالات خیلی جذاب و متفاوتی در ذهن دارم که انشاالله به رشته تحریر در میاد و بر روی سایت قرار می گیره. جذابیت این انیمه و دیالوگای استفاده شده در اون کاملاً بی نظیر و بی ماننده و صد البته وقایع.
ممنون از پیشنهاداتون.
ممنون بابت مقاله .
به نظرم ergo proxy هم میتونست باشه واقعا انیمه عجیبی بود .
قربان شما.
والا اون همونطور که اشاره کردید بیشتر عجیبه. قطعاً در لیست های دیگه ای که در نظر داریم قرار می گیره خیلی انیمه زیبایی هست.
برای دیدن اون انیمه باید یه چیزی تو مایه های یه فیلسوف باشی تا ازش سر در بیاری.اشارات مستقیم و غیر مستقیم خیلی زیادی به فلاسفه و نظراتشون میکنه.اسمش باید انیمه ای برای فلاسفه می بود.
دقیقا انیمه واقعا مفاهیم سنگینی داشت که خیلی هاش رو متوجه نشدم ولی داستان بینظیری داشت خیلی حیف شد که استدیو سازندش ورشکست شد.
همچین آثاری واقعا کم هستند.
دقیقاً. اثری به شدت پیچیده با درون مایه ها و اشارات فلسفی بود.
البته اکثر انیمه ها فلسفی هستند ولی ارگو پراکسی دیگه شدید فلسفی بود.
بدبختی اینجاست که همه ی انیمه ها رو ممنوع کردن. آخه مشکلشون با انیمه دیگه چیه؟ :|
متاسفانه این یکی از مشکلاتیه که هر هنر نوپایی باید به شدت سرکوب بشه و یا توسط عده ای افراد کم سن، فقط برای بحث و سرگرمی استفاده بشه!
تاحدودی در گیم هم اینو شاهد هستیم متاسفانه و کاری نمیشه براش کرد.
نه اینا هیچکدوم ممنون نیستن و به راحتی از سایت ها قابل دانلود هستن :-)
مقاله بسیار خوبى بود. خسته نباشید.
از لیست بالا من عاشق نئون جنسیس اونجلیون هستم. بى شک این سرى، پدر انیمه هاى مدرن و پیچیده است و تا جاییکه شنیدم برنامه انیمه ات ٩ از شبکه NHK به خاطر نمایش این سرى بوجود اومد و بعدش هم توسعه پیدا کرد. این سرى یک دنباله معنوى بسیار خوب هم داره که یه جاهایى، مخصوصاً نیمه دوم سریال از استادش جلو مى زنه به اسم Rahxephone که فکر کنم از دیدنش بدترن نیاد.
دومین انیمه مورد علاقه من توى لیست Perfect Blue هست. انیمه غریبى از غریب ترین کارگردان ممکن (ساتوشى کان) که با کاوش در جنبه هاى مختلف شهرت، هنر و جنسیت ابعاد جدیدى رو براى دنیاى انیمه ها باز کرد. البته بى اغراق تمام کارهاى کان خوبن (در کنار مامورو اوشى و میازاکى کارگردان هاى محبوب من هستن) اما این انیمه و پاپ یکا جزو بهترین کارهاش هستن. البته یک نکته کوچک، فکر مى کنم ترجمه اسم انیمه مى شه “عمیقاً غمگین یا کاملاً غمگین”.
سرى دفترچه مرگ رو من تا نیمه دوست داشتم و بعدش به نظر من به این نقطه رسید که نه کارگردان، نه نویسنده و نه ما مى دونستیم چطور باید تمام بشه. اما ایده جدا جذاب بود و بازى هولمز و مریارتى رو کشوند به سطوح جدیدى که تصورى ازش قبلا نبود.
دو تا سرى بعدى رو ندیدم ولى به نظر من اکثر انیمه هه یه پیچیدگى فلسفى توشون هست که تو کارهاى دیگه نیست. من مى تون به لیست چند تا از انیمه هاى مورد علاقه ام رو اضافه کنم که البته صرفاً جنبه فن بازى رو داره و سعى نکردم درخواست بدم? یا معذوریتى درست کنم.
اولین انیمه لیست من Ergo Proxy هست که حتى با توضیحات انتهاى هر بخش درباره مدخل هاى مورد استفاده باز هم فهمش سخت اما لذت بخش بود.
دومین انیمه منClaymore هست که هنوز که هنوزه نتونستم نه توى سینما نه انیمیشن فلش بکى جذاب تر و بهتر از این پیدا کنم.
سومین سرى تمام Ghost in the shell و در نهایت Voices of a distant star که واقعاً من رو تکون داد.
بازهم تشکر از مقاله و توجهتون به انیمه.
ممنون که مطالعه فرمودید.
بله نئون جنسیس شاهکار بی نظیری هست. داستانش درسته پیچیده ست ولی به جای تمرکز بر روی هیجانات اضافی، بر روی احساسات درونی شخصیتها تمرکز کرده که بنده فک کنم در کل انیمه هایی که مشاهده کردم چنین چیزی نبوده!
بله پرفکت بلو هم از انیمه های برجسته و تا حدودی عجیب هست که بسیار عالی ظاهر شده. البته بیشتر عناوین ژانر دمانتیا همین جوری هستند. البته عناوین قدیمی چون جدیدا به جای این که به عمق ژانر توجه کنن صرفاً یه چیزی خواستن بسازن و یه اسم دمانتیا بزارن روش.
در مورد ترجمه ش هم والا اکثر جاها اینجوری ترجمه کردن منم گفتم همین جوری ترجمه کنم که کسی تعجب نکنه.
دفترچه مرگ از ابتدا بسیار عالی بود ولی همونطور که گفتید وقتی به نزدیکای پایانش رسید، دیگه نمیدونستن چجوری جمعش کنن پس دست زدن به انجام کارهای بیخود که حتی باعث عوض شدن کامل شخصیت ها از خوب به بد شد! یعنی اصلاً نمی فهمیدی که این شخصیت قبلاً چی بوده و الان چی هست و چرا اینجوری شده.
ارگو پراکسی همونطور که بالاتر ذکر کردم یه خورده زیادی پیچیده ست و به همین خاطر قرار داده نشده.
کلیمور هم خیلی اثر جذابیه ولی بازم به دلیل روانشناختی نبودن توی لیست نیست.
Ghost In The Shell هم سری های زیادی داره که آدم واقعاً نمیدونه کدومو قرار بده.
Voices of a distant star از کارهای استاد ماکوتو هست که قطعاً یه مقاله جدا به خودشون می طلبن که اینم به زودی نوشته میشه.
ممنون و متشکر از شما و نظر گرانبهاتون.
“بعدش به نظر من به این نقطه رسید که نه کارگردان، نه نویسنده و نه ما مى دونستیم چطور باید تمام بشه.” این یک مسئله ای هست که بیشتر افراد میگن چون ازش سر در نیاوردن و گرنه دقیقا اونجوری تموم شد که باید تموم میشد.هیچ کم و کاستی نداشت.
تو این انیمه ابعاد سیاسی و اجتماعی و موضوعات جهانی وجود داشت ولی حالا من کاری به هیچ کدومشون ندارم بحث اینکه چرا انیمه دو شقه میشه از نیمه داستان دلیلش بعد دینی داستان هست.
لایت نمادی از یهودا اسخریوطی و ضد مسیح بود و ریوک هم همون ابلیس یا بعل بود ال هم خود مسیح بود.ال در مبارزه با لایت افراد معتمدی رو مثل حواریون عیسی بن مریم جمع میکنه .که شخصیت ال درست مثل عیسی در متون اناجیل چهار گانه همواره از ضعف نفس مریدانش در گلایه هست ولی به هر حال تحملشون میکنه بعد لایت هم مثل اسخریوطی بعدا به گروه حواریون ال میپیونده که قسمت مرگ ال دقیقا همخوانی عجیبی با قسمت انجیل یوحنا “شستن پاهای شاگردان” دارد.در قسمت بیست و پنج انیمه ال در زیر باران به صدای ناقوس کلیسا گوش میدهد و آماده مرگ هست ولی لایت صدایی را نمیشنود بعد به داخل برگشته و ال پاهای لایت را با حوله خشک میکند.
قسمتی از متن شستن پاهای شاگردان از انجیل یوحنا:”ابلیس پیشتر در دل یهودا اسخریوطی نهاده بود که عیسی را تسلیم دشمن کند.عیسی از شام برخاست و حوله ای بر گرفته بر کمر بست سپس آب در لگنی ریخت و شروع به شستن پاهای شاگردان و خشک کردن آن با حوله ای کرد که به کمر داشت.عیسی گفت:آن که استحمام کرده سراپا پاکیزه است و به شستن نیازی ندارد مگر پاهایش.باری شما پاکید اما نه همه”.دیگه واضح تر از این نمیشه ال همون عیسی ای بود که مطمئن بود لایت همون خائن یا همون یهودا هست ولی به خاطر ضعف ایمان اطرافیانش کشته میشه و از صحنه کنار میره.بعد لایت خودش رو جای ال جا میزنه و میشه ال کیرا یا همون ضد مسیح که به وسیله ان یا همون ظهور دوم مسیح شکست میخوره به همین خاطر ان از لحاظ ظاهری ان خیلی شبیه ال بود.
با این همه تا حالا کسی این حرفا رو نپذیرفته الانم بعید میدونم.
والا بنده اینا رو نمیدونستم. داستان دوگانه میشه و فکر میکردم از ضعف های نویسنده داستان هست نه این که به جریانات دین مسیح ربط داشته باشه ولی جوری که شما فرمودین این مشکل حل میشه.
به نظرم چیزی که گفتید درست باشه چون تنها در این صورت جور در میاد و امکان نداره یه نویسنده که چنین داستانی رو خلق کرده سرانجامش رو به دوگانگی بسپاره و اجازه ضعف بهش بده.
مطلبی رو که بیان کردین خیلی جالب و قابل تامل هستش ولی اگه حتی واقعا نویسنده این تو ذهنش بوده بازم تا حدی ضعیف عمل کرده بخصوص اینکه خیلی ها اصلا شاید متوجه این موضوع نشن حتی در بین خود مسیحیون چه برسه به ما که واقعا اطلاعات ناقصی داریم در مورد این دین.به نظرم حداقل باید یه اشاره ای یا رفرنسی به این موضوع بیان میکرد
پیش از اینکه مقاله شما رو بخونم، طبق توصیه یکی از دوستانم قرار شد که دث نوت رو شروع کنم به دیدن، چون اصلا هیچ تجربهای در زمینه انیمه ندارم.
اما چیزی که دوستم بهم گفت یک مقدار من رو نگران میکنه و اون اینه که دث نوت سطح انتظارت رو انقدر بالا میبره که انیمه های دیگه رو در مقابلش زباله به حساب میاری.
با این اوصاف، توصیه میکنید که از دث نوت شروع کنم؟
دوست عزیز دث نوت انیمه زیبابی هست و کیفیت خوبی هم داره اما دنیای انیمه دارای تنوع زیادی هست و اینطور نیست که بعد دث نوت از بقیه بدت بیاد تازه کلی انیمه داریم از دث نوت هم بهترن .
بله از دث نوت شروع کنید ولی اینجوری نیست که سطح توقع رو زیادی بالا ببره. بالا میبره ولی نسبت به عناوین معمولی نه آثار برجسته.
قطعاً اگر دث نوت رو با کل آثار این لیست مقایسه کنید در یک سطح (حتی گاهی به دلایلی که بالا توضیح دادم دث نوت پایین ترم هست) هستند.
اگر خوشتون اومد و خواستید چیزی مثل اون ببینید Code Geass رو پیشنهاد میدم که داستانش نسبت به دث نوت ثبات بیشتری داره و یهو سعی نکردن یجوری تمومش کنن.
ممنون از مقاله تون و خسته نباشید
من اصلا طرف این سبک تا حالا نرفته بودم
با مقاله قبلی که نوشته بودید انیمه میرای نیکی رو نگاه کردم ولی اصلا راضی کننده واسه من بود
یه جورایی سریال بچه گونه و بعضی جاهاش واسه بزرگسال بود
واسه من که وقت واسه سریال دیدن ندارم و تا حالا فقط بازی تاج و تخت را تماشا کردم با تمام احترام به طرفداران این سبک دیگه طرف انیمه نمیرم
بازم تشکر از سامرند عزیز
ممنون که مطالعه فرمودید.
اینی که می فرماید دیگه طرف انیمه نمیرید و فقط با دیدن میرای نیکی ناامید شدین اشتباه هست! اشتباه مطلق! ببینید بعضی از آثار برای خودشون محدودیت قائل اند و نمیتونن (حالا دلیلش رو درست نمیدونم. ممکنه ضعف درک و دریافت مخاطبان و درجه سنیش باشه یا دلایل دیگه.) همه چیز آثار رو به درستی نمایش بدن که میرای نیکی یکی از اون هاست.
اگر شما اثری میخواین که به سیاق بازی تاج و تخت باشه و یه چیز جدی باشه و بچگونه نباشه، پیشنهاد من به شما اینها هست که از هر کدوم پشیمون شدین دیگه میتونین طرف انیمه نیاین که قطعاً چنین چیزی رخ نمیده ولی خواهش میکنم در نیمه رهاشون نکنید و تا آخر تماشا کنید.
Monster
Psycho-Pass
Death Note
درسته که اولی قسمتاش زیاده ولی از دو گزینه دیگه به شدت قویتره. یعنی مطمئنم با دیدن این اثر به چشم دیگه ای به انیمه نگاه خواهید کرد. گرچه اگر اونم نشد (حالا به هر دلیلی) بنده سایکو پس رو پیشنهاد میدم که تا حدودی نسبت به مانستر از جذابیت و جدیت کمتری برخورداره و در آخر هم دث نوت رو پیشنهاد میدم چون همونطور که در بالا ذکر شد ممکنه دوگانگی پیش بیاد که اونم همونطور که دوستمون شرح دادن گویا مربوط به حقایق دینیه که اینجوری شده.
ممنون از پیشنهادهایی که دادین
حتما مواردی که گفتین رو تماشا میکنم و بعدا باهاتون در موردشون بحث میکنم
میرای نیکی هم اصلا انیمه بدی نیست ولی برای من که واقعا وقت تماشای سریال رو ندارم و به ندرت پیش میاد سریال نگاه کنم، بعد از تماشای این انیمه این حس رو داشتم که وقتم رو هدر دادم
باز هم خیلی خیلی ازتون ممنونم
قربان شما.
البته خوشحال میشم بحث کنیم در موردشون.
دقیقاً میدونم که چی می فرماین. میخواستید با یه چیز بی نظیر طرف بشید که نشد. ولی این ۳ تا قطعاً اون چیزین که میخواین.
قربان شما.
برای دانلود میتونید به سایت animehaven.to برید سایت خوبیه!انواع کیفیت ها و دوبله و …تمامی انیمه هارو هم داره…
سلام، مقالات زیادی در مورد انیمه از این سایت خوندم. خومم انیمه های خوبی رو در سایز و یا استاندارد تلویزیون ایران دیدم.
انیمه هایی که به شخصه از نت، دانلود کرده باشم، کم بوده.
ولی مشکلی که برخی انیمه ها دارند، بسیار خشن و عریان حرف میزنند. که این برای شخصیت انسان میتونه تاثیر گذار باشه، البته یکی لذت ببره، و دیگری چندش آور باشه براش.
و این مشکل دنیای انیمه هست. البته این یه نظره. برای جذابیت و یا هیجان بیش از حد، این یه نوع تم ژاپنی -شرقی هست که در استاندارد و قد و قواره ی هالیوود، نمایان و بروز کرده.
مخلصتون هستم، ولی انیمه به خودی خود، اسم جذابی نیست، بلکه یه ژانر خوب و سرگرم کننده و به قول خودتون عمومی، بهتره معرفی و یا به نوعی تبلیغ بشه که جذابیت هم داشته باشه.
این در بخش روانشناختی که واقعا، رک و پوست کنده حرف میزنه.
حالا در بخشهای دیگه حرف دارم. ولی مجالش نیست.
کلا اینو میخام بگم که فیلمها بایستی طبقه بندی شده در معرض عموم، معرفی بشه. واقعا رسانه ها، یک نوع سلاح قدرتمند هستند که درک این سلاح، مهمتر از تلفاتش هست.
سلام و درود بر شما.
به شخصه میتونم بگم چیز خاصیو ندیدید! انیمه هایی که از تلویزیون پخش میشن، اکثراً رتبه بندی کودک هستن که آثاری مخصوص کودکان هستند ولی بازم عمقی که داره رو میتونه به مقدار کم نمایش بده.
نه ببینید اکثر انیمه ها اینجوری نیستن. انیمه هایی داریم که سعی میکنن بی پرده حرفاشونو بزنن و دست به بیان ضعف ها و مشکلات جامعه بزنند (حالا در حال قالبی)، مثل کل آثار این لیست. ولی آثاری هم داریم که صرفاً سعی میکنن زیبایی رو به عنوان پیش فرض کارشون قرار بدن و از متدهای داستان زیبا، طراحی چشم نواز و زیبایی های دنیوی استفاده کنن. چنین آثاری بر خلاف آثاری که رک حرفاشونو میزنن، خیلی بیشترن اما بازم و بد و خوب بینشون پیدا میشه که قطعاً با مرور مقالات سایت باهاشون آشنا میشین و قطعاً نظرتون عوض میشه.
بله رسانه خیلی سلاح قوی و مهمی هست که تا به الان تاثیرات زیادی در خیلی کشورها و یا خیلی زندگی ها داشته که بیانش سخته!
ممنون از نظرتون.
میخواستم بپرسم شما این انیمه هارو از کجا دانلود میکنید؟من خیلی از انیمه ها رو مثل monster و روان گذر رو میخوام دانلود کنم ولی نمیتونم پیداشون کنم.
سایت انیم ورلد یه سرور دانلود داره که میتونید توی انجمنش ثبت نام کنید و اکانت انجمن رو بهش بدید. لینکاش همه مستقیم و پر سرعته و اکثر انیمه ها رو داره.
واقعا لیست بی نقظی بود کاملا هم با رتبه بندی موافقم مخصوصا با مانستر و سایکو پس ولی خب افرادی که به این ژانر علاقه داشتن باشن کم پیدا میشه و ممکنه با نظرم مخالف باشن ولی شخصیت های مثل ماکشیما و یوهان رو تاحالا هیچ جا نظیرشو ندیدم و شخصیت پردازی .واقعا این دوتا واقعا شاهکار بودن.من خودم خیلی دوست یک نسخه بازسازی شده از مانستر بیاد .ممنون بابت مقاله
ممنون از این که مطالعه فرمودید.
واقعاً این دو انیمه آثار تکرار نشدنی هستن که تا به الان چیزی برای من نتونسته در حدشون باشه.
بازسازی مانستر قطعاً میتونه خیلی خیلی سود بیشتری داشته باشه نسبت به انیمههای بی سر و تهی که امروزه پخش میشه و اگر چنین چیزی صورت بگیره خیلی خیلی عالی میشه.
ماکیشیما و یوهان هم از برترین شخصیتهای دنیای انیمه هستن که به راستی تا کسی اونا رو نبینه معنای کامل یک شخصیت منفی رو درک نمیکنه.
بازم ممنون از نظرتون.
واقعاً لیست عالی بود.
البته از نظر من بهتره همشون جدا توی یکی دو مقاله نقد بشن بهتر باشه.اگه میشه هم یه نقد هم واسه حمله به تایتان بزارید .اسه من که تو سبک خودش یکی از بهترین ها بود
ممنون از این که مطالعه فرمودید.
والا نقد که نه چون یه خورده قدیمی شدن نقد دیگه زیاد جذاب نمیشه ولی اکثراً مقالات جدایی براشون در نظر داریم.
نقد حمله به تایتان هم فصل اولش که تازه ۳ سالی از انتشارش میگذره و دیره ولی فصل دوم به محض شروع پخش و پایان یافتن نقد میشه.
بله قطعاً یکی از انیمه های خوب هست با داستانی جالب و جالبتر از اون دنیایی که سعی کرده ارائه بده.
با وجود اینکه قدیمین ولی بازم جایگاه خاص خودشونو دارن.هزار سال هم بگذره باز از جذابیتشون برای من کم نمیشه
اگه میشه حتماً به محض اومدن your name یه نقد براش بذارید خوب سر و صدا کرده
البته نهایت ۵ روز بعد از ریلیز کیفیت مناسب حتماً نقدش قرار می گیره.
درسته که آثار قدیمی برای مخاطبای خودشون جذابیت دارن (که البته برای بنده هم نسبت به عناوین جدید جذابیت خیلی بیشتری دارن) ولی نقد آثار جدید در اولویت هست متاسفانه.
بسیار عالی بود
خیلی ممنونم بابت این مقاله عالی
با توجه به مطلب شما من اولین انمیه ایی که میخام ببینم monster هست.
ممنون که مطالعه فرمودید.
انتخاب خوبی هست ولی چون اثر تاریکی هست میترسم باعث بشه فکر کنید که همه انیمه ها اینجورین. ولی اگر چنین طرز فکری پیدا نکنید قطعاً به خوبی وارد دنیای انیمه می شید.
میخواستم بپرسم شما ها هم تازگی ها میخواین از انیم ورلد چیزی دانلود کنین ۴۰۴ not found مینویسه یا فقط من این طوری ام؟
سلام.
خیلی ممنون که دارید مردم عزیزمون رو بیشتر با انیمه و فرهنگ ژاپنی آشنا میکنید.
یه خواهش ازتون داشتم. اگر امکانش هست یک مقاله ای هم در رابطه انیمه Dragon Ball یا حداقل اشاره کوچیکی در مقاله های مربوط به انیمه بکنید. به هر حال گفته شده این انیمه پدر شونن تاریخ هستش و کماکان درحال پخش هست. من و شاید خیلی ها از دوران کودکی با این انیمه خاطره داشتیم.
حقیقتش بنده در عجبم که در مقاله ای که در رابطه با تاریخ انیمه نوشتید حتی یک اسم از این انیمه برده نشده.
سلام ممنون از مقاله زیباتون اگه میشه یه بررسی از انیمه مانستر بذارید که زوایای تاریک داستان روشنتر بشه مثل خواسته یوهان و مادر دو قلو ها و اینکه مقاله انیمه ای هم بیشتر بشه عالیه D:
من که با دث نوت خیلی حال کردم دمتون گرم
دست مریزاد.به دوستان انیمه stein’s gate رو هم توصیه میکنم که در مورد سفر در زمان هستش و بسیار جذاب و تا حدودی غم انگیز
و همچنین انیمه shingeki no kyojin و انیمه youjo senki و re:zero-start life in another world که اولی که به اسم attack on titan هم شاید شنیده باشین در حال پخش هست
فصل سوم پارت دومش و دو تای بعدی هم فصل اولشون منتشر شده فصل های دومشون در حال ساخت هستن
Re zero که فوق العاده اون تریلری هم که برای فصل ۲ دادن عجیب خوبه
برادر خسته نباشی . خیلی مفید بود اما به نظرت جای tokyo ghoul خالی نیست؟
هر کسی دیده باشه میدونه هرچقدر هم ظاهرت شبیه به هیولا باشه باز هم از درون مانند انسان ها دارای عواطف و دوست و علاقه هستی.
اگه این رو هم اضافه کنی عالی میشه. ممنون.
به نظرم Tokyo ghoul و Attack on titan هم میتونست تو این لیست قرار بگیره
بهترین انیمه ی روانشناسی که دیدم هیولا بود شخصیت یوهان لیبرت تکرار نشدنیه
سلام.به طور اتفاقی مطلب شما رو دیدم. در حال دیدن مانستر هستم و میتونم بگم یکی از بهترین سریالهای عمرم هست. فقط من جایی خونده بودم که یک هیولای بی نام خودشو به دوتا تقسیم میکنه و یکی به سمت شرق و… .همین. نمیدونم دقیقا کدوم صحت داره چون داستان اصلی رو نخوندم. به هرحال دمتون گرم
انیمه مانستر شونن نیست. سینن هست.