تلاشهای نافرجام چند سال اخیر استودیوها برای اقتباس از بازیهای ویدیویی آوازهی خاص و عام شده است، مردم هم بعد از بارها ناامیدی از ساخته شدن یک اقتباس خوب از بازی موردعلاقهیشان به این موضوع عادت کردهاند و دیگر توقعی برای ساخت اینگونه آثار ندارند. زمانی که اولین تریلر فیلم مرد آزاد (Free guy) منتشر شد مردم واکنشهای دوگانهای نسبت به آن داشتند، به این شکل که اکثریت معتقد بودند این فیلم هم مثل بقیه آثاری میشود که یک ایدهی خوب و جذاب دارند ولی در زمان اجرای آن با سر بر زمین میخورند، در آخر هم یک اثر پوچ و بیهدف با بازیهای بد و فیلمنامه احمقانه و کارگردانی بیخود را تحویل طرفداران میدهند.
به هرحال تا لحظهی اکران توقعات از این فیلم بسیار پایین بود، حتی تهیه کنندگان فیلم هم مقدار کمی را برای فروش روز اول انتشار این فیلم پیش بینی کرده بودند. همه این پیش داوریها در ذهن و دل مردم شکل گرفته بود تا اینکه فیلم بالاخره اکران و دیده شد و دهان مخاطبینی که مطمئن به شکست این فیلم بودند را باز گذاشت و مشتهایشان را به هوا برد.
معرفی فیلم
فیلم مرد آزاد به کارگردانی شان لوی و نویسندگی مت لیبرمن محصول سال ۲۰۲۱ و در ژانر اکشن، کمدی و ماجراجویی میباشد، بازیگران این فیلم رایان رینولدز در نقش گای، تایکا وایتیتی در نقش آنتوان و جودی کومر در نقش میلی هستند. این فیلم موفق به شکست رکورد فروش فیلم The Suicide Squad و فیلم Don’t Breath 2 در روز اول اکرانش با فروش ۲۵ میلیون دلار شد، همچنین بر اساس آخرین اخبار قسمت دوم این فیلم هم در دست ساخت میباشد. البته این فیلم داستانی اوریجینال و یک اقتباس از بازیهای کامپیوتری نیست، ولی بخاطر داستانش میتوان آن را به اصطلاح یک فیلم ویدیوگیمی به حساب کرد.
مرد آزاد بدون شک بهترین اثر شان لوی تا به امروز است
خلاصهی داستان
داستان دربارهی یک کارمند معمولی بانک به نام گای (مرد) است که در دنیایی زندگی میکند که در آن دو دسته آدم بیشتر وجود ندارند، آنهایی که عینک میزنند و قادر به انجام کارهای خارق العاده هستند و آنها که عینک نمیزنند و زندگیشان اهمیت خاصی ندارد، گای یکی از افرادی است که عینک ندارند، او هر روز کاری جز سر زدن به ماهیهایش، خریدن قهوه و رفتن سر کار و تکرار این چرخه را ندارد، گای رفته رفته از روزمرگی زندگیاش خسته میشود و تصمیم میگیرد که تغییری در آن ایجاد کند، در همین میان گای با دختری آشنا میشود و به او دل میبازد و برای رسیدن به او کار و زندگیاش را ول میکند، گای بعد از پیدا کردن دختر به این حقیقت پی میبرد که زندگیاش واقعی نیست بلکه یک بازی ویدیویی است و خود او هم در واقع یک NPC (کاراکتر غیرقابل بازی) است.
این فیلم را میتوان از جهتی نسخهی لایو اکشن <a href=httpsgamefacoms=gta+online title=httpsgamefacoms=gta+online>GTA online<a> در نظر گرفت
کارگردان این فیلم از آن دسته فیلمسازانی است که همواره جذب عجیبترین ایدهها و داستانها میشوند، شان لوی با لحنی طنز و شوخ طبع پروژههایش را کارگردانی میکند و از آنها یک اثر به یاد ماندنی میسازد، سری فیلمهای شب در موزه که از آثار این فیلمساز است به خوبی استایل و سلیقهی او را در فیلمسازی به نمایش میگذارد، آثار این کارگردان شاید عمق داستانی خاصی نداشته باشند ولی بدون شک هیچوقت در سرگرم کردن مخاطب شکست نمیخورند. با این حال در اینجا این فیلمساز توانسته هماهنگی خوبی بین سرگرم کننده بودن و هوشمندانه بودن فیلمش ایجاد کند.
نکتهای که این فیلم را خاص کرده آزادی و بستری است که فیلمنامه برای کارگردان ایجاد میکند تا بدون ترس و نگرانی، تخیلات و صحنههای اکشن عجیب و غریبی که در ذهن دارد را اجرا کند، وقایعی که احتمالا در فیلمهای دیگر غیرقابل نمایش بودند، دلیل این موضوع این است که بیشتر از نیمی از داستان در یک بازی ویدیویی اتفاق میافتد؛ جایی که هیچ چیز غیرممکن نیست.
این فیلم ترکیبی است از مجموعه فیلمهای ماتریکس و لگو مووی که در آن دنیایی جداگانه وجود دارد که قهرمان داستان میتواند با دستکاری کردن سیستمش، آن را تحت کنترل خود بگیرد و به این وسیله کارهای خارق العاده انجام دهد. بخاطر وجود این بستر کارگردان میتواند در دنیای ویدیوگیم هرجور که میخواهد قوانین طبیعت را بشکند و مثل کودکی خردسال با عروسکهایش بازی کند، بدون اینکه فیلم را مثل مجموعه فیلمهای سریع و خشن غیر منطقی و مسخره کند.
حاصل رها شدن سازندگان از بند منطق جهان واقعی، صحنههای اکشن جذاب، خلاق و سرگرم کنندهای است که در کمتر فیلمی شاهدش هستیم، همچنین جلوههای ویژه و سینماتوگرافی خوب کار هم باعث تاثیرگذارتر شدن این صحنهها شدند.
در مورد فیلمنامهی کار هم میتوان گفت که بجای اینکه تماماً به اکشنهای پر سر و صدا و پوچ بپردازد، بر روی شخصیتها و داستانهای انسانیتر هم تمرکز میکند و برای بیشتر کاراکترهایش برنامهای در نظر دارد و به آنها اهمیت ویژهای میدهد، حتی به قهرمان داستان که یک هوش مصنوعی است هم به اندازهی یک انسان واقعی توجه میشود و برای او درگیریهای انسانی و فلسفی در نظر گرفته میشود.
به علاوه، فیلم مرد آزاد در عوض اینکه خود را به یک سرگرمی سطحی تقلیل بدهد گوشه چشمی به مسائل عمیقتر و فلسفی از قبیل اگزیستانسیالیسم و نیهیلیزم هم میاندازد، البته فیلم بخاطر لحن مثبت اندیشانه و به دلیل بلاک باستر بودنش، مانور زیادی بر روی این مسائل نداده و به آنها پاسخی ساده و خوشبینانه میدهد و مثل سری فیلمهای ماتریکس گیج کننده و نامفهوم نمیشود و داستان را با یک نتیجهی خوب و امیدوار کننده به پایان میرساند.
علاوه بر این در خارج از دنیای بازی هم یک ماجرای عاشقانه دنبال میشود که در آخر داستان، کل وقایع را به هم پیوند میزند و معنای بیشتری به آن میدهد، همهی این موارد مرد آزاد را چیزی فراتر از یک اکشن بیمغز میکند.
فیلم در دنیای بازی جشن میگیرد و عیاشی میکند و در دنیای واقعی به خودش میآید و به داستان توجه میکند
در رابطه با کمدی فیلم هم میتوان گفت که راضی کننده است و به ندرت بیمزه میشود، همچنین حضور رایان رینولزد در فیلم، خندهدار بودن آن را تضمین میکند. رایان رینولدز باری دیگر نقش خودش را بازی میکند و چندان پیچشی به کاراکترش نمیدهد و در همان استایل کاراکترهای کمدی همیشگیاش باقی میماند، که موضوع بدی نیست بلکه از جذابترین بخشهای کل فیلم محسوب میشود، چون واقعا چه کسی دوست دارد که به جای رایان رینولدزی که نقش ددپول را بازی کرد یک رایان رینولدز جدی و خشک را ببیند؟ به طور کلی مخاطبین و طرفداران این بازیگر از او خواستهی دیگری بجز بازی با استایل همیشگیاش ندارند و اگر روزی رینولدز جوری دیگر نقشی را ایفا کند تازه آن موقع باعث خشم طرفدارانش میشود.
این فیلم یک نامهی عاشقانه برای گیمرهاست، به همان شکل که فیلم (Ready player one) یک نامهی عاشقانه به طرفداران سینما بود، در این فیلم رفنرسها و اشارات متعددی به بازیهای محبوب و اصطلاحات دنیای گیم دیده میشود (که البته بعضیهایشان مدتهاست منقرض شدهاند!) و حتی چندین کامئو و حضور افتخاری از یوتیوبرها و استریمرهای حوزهی گیم نیز در فیلم وجود دارد که نکات کوچک و خوشایندی برای طرفداران آنهاست.
گیمرها احتمالا از این فیلم بیشتر از بقیه لذت میبرند
نکتهی دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که فیلم مرد آزاد هیچوقت به مانند اسپیس جم۲ از موقعیتش سؤاستفاده نمیکند و برای تبلیغ و جلب توجه، بی شرمانه داراییهای دیزنی را به نمایش نمیگذارد، مرد آزاد در طول فیلم بر روی پای خود ایستاده و به عنوان یک اثر اوریجینال و مستقل میدرخشد. البته این موضوع را میتوان به حساب این گذاشت که در زمان ساخت این فیلم دیزنی هنوز فاکس را خریداری نکرده بود، پس سازندگان در آن موقع اجازهی استفاده یا حتی اشاره به داراییهای دیزنی را نداشتند.
اوریجینال بودن این فیلم مورد دیگری است که باید دربارهی آن صحبت کرد. در دورهای هستیم که سیاستهای هالیوود متمرکز بر ساخت آثار اقتباسی بیشتر و همچنین ساخت هزارمین دنباله و ریبوت آثاری است که از قبل وجود داشتهاند و سودمند بودن خود را ثابت کردهاند، البته این سیاست تازهی استودیوها آنچنان غیرقابل درک نیست چرا که اولین هدف یک کمپانی فیلمسازی سود دهی فیلمش است، سودمند بودن اینگونه آثار هم چیزی است که همه از آن با خبر هستند، به همین دلیل کمپانیها ریسک ساخت یک اثر کاملا اوریجینال را نمیکنند، به این ترتیب روز به روز شاهد افزایش ریمیکها، ریبوتها و اقتباسهای نیمه کاره و بد هستیم، که وجودشان به خودی خود چیز بدی نیست، ولی مشکل همهگیر شدن آنهاست که به قیمت کم شدن شانس خلق یک اثر اوریجینال که مخصوصا برای سینما ساخته شده تمام میشود. حالا فیلم مرد آزاد با موفقیت خود هم در گیشه و هم در نزد منتقدین، برای استودیوها یک چراغ سبز و نشانهی مثبت بوده تا دوباره به پتانسیل آثار اوریجینال پی ببرند و برای ساخت آنها ریسک بیشتری بکنند.
یکی از نکاتی که دربارهی این فیلم کمی آزار دهنده است ویلن داستان یعنی کاراکتر آنتوان میباشد، شخصیت پردازی این کاراکتر چندان واقع گرایانه نیست و انگیزهای او آنچنان با عقل جور در نمیاید، این شخصیت در بهترین حالت خود یک ثرمایهدار طمعکار است که به چیزی غیر از پول و سود ده بودن کمپانیاش اهمیت نمیدهد (که آنچنان هم از واقعیت دور نیست!)، این کاراکتر هیچ شخصیت پردازی دیگری خارج از طمعکار بودن پیدا نمیکند، این موضوع او را به یک کاراکتر بسیار سطحی و تک بعدی تبدیل میکند که دیدنش جذابیتی برای مخاطب ندارد. همچنین بازی تایکا وایتیتی هم هیچ کمکی به بهبود این شخصیت نکرده و حتی بیشتر به آن ضربه میزند، به طور خلاصه ویلن داستان از ضعیفترین بخشهای کل فیلم محسوب میشود.
نکتهی دیگری که میتوان به آن اشاره کرد تاریخ انقضای این فیلم است، مرد آزاد بخاطر رفرنسهای زیاد خود به پاپ کالچر و جامعهی امروزی ممکن است بعد از مدت کوتاهی تازگی خودش را از دست بدهد و جذابیتی برای نسلهای تازه نداشته باشد، که البته در اینجا موضوع چندان مهمی نیست چراکه این فیلم مخصوصا برای دورهی خودمان ساخته شده و تلاشی برای جاودانه بودن نمیکند.
کاراکترها
کاراکترهای فیلم را میتوان به دو دسته تقسیم کرد، شخصیتهای داخل بازی که قهرمان داستان هم جزئی از آنهاست و شخصیتهای خارج از بازی که در میان آنها شاهد کاراکترهای فرعی و ویلن داستان هستیم. در رابطه با کاراکترهای داخل بازی به غیر از شخصیت اصلی، حرف چندانی نمیتوان زد چرا که همهی آنها NPC هستند و هیچکدام دخالت زیادی در داستان ندارند، البته فیلم در پردهی آخرش به آنها توجه بیشتری میکند.
شخصیتهای فرعی تاثیری بر داستان نمیگذارند بلکه داستان بر آنها تاثیر میگذارد
در مورد شخصیت اصلی داستان «گای» هم میتوان گفت که او یک قهرمان کلاسیک است که هفت خان دنیای مجازی و مدرنش را طی میکند و به اصطلاح سفر قهرمان را پشت سر میگذارد. این شخصیت بر اساس فرمول سفر قهرمان (HERO’S JOURNEY) نوشته شده است.
سفر قهرمان یک الگوی کلی در داستان نویسی است که پیشنهاد میکند بیشتر اسطورههای جهان مراحلی مشابه به یکدیگر را پشت سر میگذارند تا به مقام قهرمان یا اسطوره برسند. این الگو نخستین بار توسط جوزف کمبل در کتاب «قهرمان هزار چهره» معرفی شد، تا امروز از این فرمول در بسیاری از آثار سینمایی، کتابها و دیگر مدیومهای داستانی استفاده شده است. نمونهی اجرای این فرمول در داستان را میتوان در شخصیتهایی مثل هری پاتر یا لوک اسکای واکر و بیشتر ابرقهرمانها مشاهده کرد. در اینجا هم شخصیت گای مراحل سفر قهرمان را پشت سر میگذارد، این موضوع نشان میدهد که این الگو هنوز هم برای نوشتن قهرمانهای داستان مرسوم است و مردم همچنان از آن استقبال میکنند.
مرد آزاد فیلمی است که در شرایط وخیم حال حاضر دنیا حال مخاطب را بهتر میکند
در مورد شخصیتهای خارج از بازی و دنیای واقعی یعنی کاراکتر میلی و کیس هم میتوان گفت که به اندازهی مناسبی به آنها پرداخته میشود، داستان آنها بخاطر اینکه در دنیای واقعی جریان دارد بارها واقعگرایانهتر و انسانیتر از داستان شخصیت گای هست، ماجرای این دو کاراکتر یک لایه از واقعیت را به داستان اضافه میکند که باعث میشود مخاطب اهمیت بیشتری به وقایع فیلم دهد.
حرف آخر
در آخر این که فیلم مرد آزاد با فروش خوبش در گیشه، نفسی تازه به تن خستهی سینماها وارد کرد، همچنین این فیلم راه را برای ساخت آثار اوریجینال بیشتر باز کرد، حال باید امیدوار بود که قسمت بعدی مرد آزاد به خوبی فیلم اول و حتی بهتر از آن باشد، در هر صورت مرد آزاد فیلمی است که ارزش دیدن را دارد.
نظر شما دربارهی این فیلم چیست؟ آیا مرد آزاد ارزش وقتتان را داشت؟ حتما دیدگاهتان را با ما به اشتراک بگذارید.
نظرات
ممنون نویسنده همه شو خوندم
به نظر منم بازیگر آنتوان حیف شد خیلی ازش خوشم میاد به خصوص تو فیلم ثور رگناروک
فیلم سرگرم کننده ای بود
سلام، خیلی سپاسگزارم از وقتی که گذاشتید، ممنون از نظرتون