تازهترین ساختهی پویانمایی کوتاه استودیوی پیکسار (Pixar) و والت دیزنی (Walt Disney) یعنی بائو (Bao) علی رغم برخورداری از فضاسازی بخصوص و کمنظیر میان آثار همجوارش، اثری است که تنها طی هفت دقیقه فراز و نشیبهای یک زندگی مادرانه را در کنار نکات پندآموز و حکیمانهی فراوان و البته، نهی معضلات جامعهی معاصر به تصویر میکشد و ضمن فراخواندن انگشتهای اشارهی فراوان به سوی خود، توجه مخاطبان بسیاری را بر روی خود معطوف میکند. این شما و این انیمیشنی که طی جریان نَوَد و یکمین جشنوارهی اسکار، جایزهی برترین انیمیشن کوتاه را از آن خود کرده است. در سینمافارس بخوانید.
داستانِ ساخته دومی شی (Domee Shi) یعنی نخستین و تنها کارگردان زن پیکسار، درمورد زنی چینیکانادایی است که روزی به هنگام صرف غذا آگاه میشود که یکی از بائوهایی که پخته زنده است و جان دارد! وی با بائو چون فرزند نداشتهاش رفتار میکند و از او مراقبت میکند تا رشد کند. بائویی که چون نوزاد انسان محتاج عشق، محبت و احتیاط است و به همان اندازه ظریف و آسیبپذیر است. بائو جهان سرشار از پستی، بلندی، اضطراب و نگرانی مادران را تنها در مدت زمانی شدیدا کوتاه میگنجاند و تمامی خوشیها و تلخیهایی که یک مادر پس از تولد فرزندش میچشد را نمایش میدهد و پرتوهایی از احساسات متعدد و متمایز را به سوی مخاطبانش پرتاب میکند. شیرینیهایی که بچه به هنگام یادگیری و رشد به زندگی اطرافیانش میبخشد. تلخیهایی که بخاطر سرکشیها و بیتوجهی وی به مادرش، بغض دائمی را در وجود او فراگیر میسازد. نگرانیهایی که به واسطهی نبود فرزند خانواده تشدید شده و بیتردید هر مادری آنرا تجربه خواهد کرد.
بائو علی رغم ایدهی فانتزی و خیالیاش، درونمایهای از واقعیت و رئالیسم دارد که هر انیمیشنی از آن برخوردار نیست. هر رخداد و اتفاقی که شکلدهندهی این انیمیشن است، دقیقا حکم وقایعی را دارد که در دنیای حقیقی و در زندگی همگان رخ میدهند. کوشش مادر برای منع کردن بائو از ترک خانه به همراه همسرش، در حقیقت تلاش یک مادر برای جلوگیری از ایجاد فراغ و جدایی میان خود و فرزندانش پس از ازدواج است. مجاز ندانستن او برای بازی فوتبال و عکسالعمل پرخاشگرانهی بائو در قبال آن، از قوانین و موانعی میگوید که مادران برای در امان ماندن فرزندانشان از خطرات دنیای اطراف برای ایشان وضع میکنند که البته واکنشهای مخالفتگونهای از سوی آنها را در پی دارد. بائو، با بهرهگیری از عنصر تکرار در برخی از سکانسها تغییرات و تحولات شخصیتی بائوی کوچک قصه، به مرور زمان را با پختگی بررسی میکند، طوری که دورههای متعدد و متفاوت زندگی به طرز صحیحی نمایش داده شده و لمس اکثریت مفاهیم عمیق ماورای سکانسهای بزرگترشدن بائو، از آب خوردن نیز سادهتر خواهد بود. انیمیشن از نحوهی تغییر و تکامل شخصیت کودک و در نتیجه حساس شدن او نسبت به رفتارهای بچهگانه میگوید، از جذب شدن او به سمت جهان مدرن و به آتش کشیدن حیات عقیدتی میگوید که فرزندان را حتی نسبت به رفتارهای مهربانانه و محبتآمیز والدین نیز بیتفاوت و یا حتی پرخاشگر میسازد و کاری میکند که آنرا حقیرانه و به دور از ارزش و کلاس بشمارند، که بدون شک حقیقتی تکاندهنده و مرسوم در جهان امروز است. اینجاست که انیمیشن ما را وادار میکند که با خویش بگوییم؛ هزاران آه و افسوس که چنین رفتار ابلهانهای در جامعه حکم باکلاس بودن را دارد و اینچنان گریبانگیر شده است.
فضاسازی بائو نخست شیرینی خاصی را برای مخاطبانش عرضه میکند، به مرور از حقایق تلخ پرده برمیدارد و با سوق پیدا کردن به سمت اتمسفری سنگین و تاریک، تداعیکنندهی برخی از انیمیشنهای پیشین این استدیو همانند “وارونه” (Insideout) است که با جدیت تمام رفتارهای رایج در جامعه را پیگیری و بررسی میکند. البته که این خصوصیت در تمامی آثار پیکسار شایع است و درمورد همهی آنان صادق است. بائو، با به ارث بردن ویژگی بخصوص آثار پیشین پیکسار در عین رقم زدن لحظات تماشایی، تاثیرگذار و مجذوبکننده برای مخاطبانش، هرازگاهی با نشان دادن شمایلی تاریک و عمیق به بیپردهترین تمثیل ممکن دست بر روی احساسات و عواطف بیننده میگذارد، که ناگزیر و برای بار هزارم از خود میپرسم؛ که آیا کودکان، واقعا ظرفیت و گنجایش متحمل شدن اتمسفر سنگین و غمناک انیمیشنهای پیکسار را دارند؟ اینجاست که پیکسار با استفاده از پتانسیلهایش به نحو احسنت، باز مخاطبانش را میخکوب کرده و افکارشان را تحت سلطهی خود درمیآورد.
اجمالا، بائو بدون هیچ شک و تردیدی در جایگاه سی و پنجمین ساختهی کوتاه پیکسار، نوید از رسیدن این کمپانی به اوج پختگی و حد اعلا در زمینهی ساخت انیمیشنهای کوتاه میدهند. البته که پیکسار سابقهی تولید انیمیشنهای کوتاه شایستهی بسیاری چون “برای پرندگان” (For The Birds) را دارد و انکار این مقوله اصلا جایز نیست. برگزیدن کشور چین و مردمان آن به عنوان پسزمینهی روایت داستانی امری بجا بوده، چراکه اکت بالای سیمای چینیها و حرکات چهرهی آنها بستری مناسب برای روایت داستانی کوتاه بدون رد و بدل کردن دیالوگی بود، البته که این امر در بهبود بخشیدن بار احساسی اثر تاثیر بهسزایی داشته است. این ساختهی پویانمایی جُدای از قرار دادن جایگاه حقیقی خانواده زیر ذرهبین، گریزی بر رفتارهای مهم درست و یا نادرست در جهان امروز میزند و آنرا بررسی میکند. چون سکانسی که همسر فرزند خانواده که به نظر میرسد از تبار غربیها باشد، مهارت خود در پخت و آمادهسازی غذای بومی کشور چین را به نمایش گذاشته و مورد تحسین اعضای خانواده واقع میشود. این سکانس با علی رغم اینکه دوز خوشایندی و زیبایی اثر را افزایش میدهند، مسئلهی تبعیض نژادی در جوامع نوین را نهی کرده و از برقراری ارتباطات دوستانه میان تبارهای مختلف میگوید. برای تماشای این انیمیشن خوشساخت تنها به هفت دقیقه زمان احتیاج دارید، پس بدون فوت وقت به سراغ تماشایش بروید.
شما چه فکر میکنید؟ آیا این انیمیشن را تماشا کردهاید؟ از تماشای آن لذت بردهاید؟ آیا مطالعهی مقاله برای شما مسرتبخش بوده است؟
نظرات