تنها تماشای پنج دقیقهی اولِ فیلم Wrath of Man (خشم مردانه) این را برایمان مشخص میکند که با یکی از فیلمهای کلاسیک گای ریچی (Guy Ritchie) طرف نیستیم. درست است که فیلم داستان مردانی بد را دنبال میکند که کارهای بدی میکنند و بههم حرفهای بدی میزنند (مانند آنچه پیشتر در فیلمهای اولیهی مشهور ریچی مثل Snatch دیده بودیم)، ولی فیلم، حس و حال کارهای قدیمی ریچی را ندارد و آن انتظاری که پیش از اکران فیلم، نزد برخی از طرفداران شکل گرفته بود که دوباره با یکی از آن فیلمهای منحصربهفرد دههی گذشتهی ریچی طرف باشیم، در همان لحظات ابتدایی فیلم رد میشود.
Wrath of Man چهارمین همکاری جیسون استاتهام (Jason Statham) با ریچی است. اصولا استاتهام بازیگری بود که با تعدادی از فیلمهای اولیه و بسیار درخشان ریچی مانند Snatch و Lock, Stock and Two Smoking Barrels به شهرت رسید (والبته همکاری آخر آنها باهم در فیلم Revolver به فاجعهای فراموششدنی ختم شد). تماشای آنها باهم در یک قاب و پس از سالها بسیار لذتبخش بهنظر میرسد و البته از همان ابتدای شروعِ تولید فیلم نیز انتظارات زیادی را برانگیخته بود.
حالا پس از تماشای فیلم جدید ریچی باید گفت که اگرچه فیلم هرگز در حد و اندازههای Snatch و Lock, Stock and Two Smoking Barrels ظاهر نمیشود، اما با فیلمی پرهیجان که شخصیتهایی تاریک و جذاب دارد و کمدی سیاهی لذتبخشی نیز در میان آن جریان دارد، روبهرو هستیم که احتمالا بههیچ وجه طرفداران را ناراضی به خانه نمیفرستد.
برای توصیف فیلم، باید بگویم که فرض کنید نسخهای بسیار کثیفتر و سیاهتر از مجموعهفیلمهای Den of Thieves ساختهی کریستین گودگست (Christian Gudegast)، شکوه و عظمت شهر لس آنجلس در فیلم زیبای Heat ساختهی مایکل مان (Michael Mann) و خشونت پوچگرایانه و ترسناک فیلم Dragged Across Concrete ساختهی کریگ زالر (Craig Zahler) و البته میزانی طنز سیاه که عموما مشخصهی کارهای ریچی است، باهم ترکیب شده باشند.
فیلم Wrath of Man مانند همهی کارهای ریچی، درصدِ بالایی از کمدی که گاهی به مضحکی پهلو میزند را با خود حمل میکند، اما تفاوت آن با دیگر کارهای او، در خشونت عریان و بیرحمانهاش است؛ انگار ریچی میخواسته با وارد کردنِ این میزان از خشونت به فیلمش، از افرادی که با خیالِ تماشای یک Lock, Stock and Two Smoking Barrels دیگر به سینما آمدهاند، انتقام بگیرد! بعد از تماشای فیلم، تصور اینکه کارگردان این فیلم، تنها دو سال پیش فیلمی مانند Aladdin را کارگردانی کرده بود، کمی دشوار بهنظر میرسد.
فیلم جدید ریچی با یک صحنهی نفسگیر تیراندازی که حدود سه دقیقه بهطول میانجامد، آغاز میشود. اتفاقاتی که در این صحنه میافتد، بههمراه موسیقی هیجانانگیز و پر سر و صدای کریستوفر بنستد (Christopher Benstead) که شباهت بسیار زیادی با موسیقیهای هانس زیمر (Hans Zimmer) دارد، مخاطب را از همان لحظاتِ ابتدایی فیلم، در خود غرق میکند. ریچی تاکنون بارها از این شیوه برای جلب کردن نظر بیننده در همان لحظات ابتدایی به فیلم استفاده کرده است. جلب کردنِ شش دانگِ حواس مخاطب به پردهی نمایش با استفاده از ابزارهایی سینمایی و نهچندان دراماتیک، در اغلب فیلمهای ریچی به او کمک کرده تا ضعفهای کم یا زیاد فیلمهایش را پوشانده و جبران کند و فیلم جدیدش هم از این قاعده مستثنی نیست.
پس از آن است که با H با بازی استاتهام آشنا میشویم، مردی قویهیکل و کمحرف که وظیفهای خاص را در لس آنجلس برعهده دارد. هرچه فیلم جلوتر میرود، متوجه میشویم که H آن شخصی نیست که بهنظر میرسد و همچنین هرچه فیلم به انتهایش نزدیکتر میشود، علاوهبر بالا رفتنِ میزانِ تعلیقِ داستان فیلم، شخصیتها نیز پیچیدهتر میشوند و هیجان فیلم نیز بیشتر میشود.
اگر حالا و پس از گفتن تنها چند خط از خلاصهی داستانِ فیلم، شما نیز با من همعقیده شدید که با یک فیلم در سبک فیلمهای همیشگی ریچی سروکار نداریم، باید این را بگویم که Wrath of Man در واقع بازسازی یک فیلم فرانسوی محصول سال ۲۰۰۴ بهنام Cash Truck (به فرانسوی: Le Convoyeur) بهکارگردانی نیکولاس بوخریف (Nicolas Boukhrief) و با بازی بازیگر شهیر سینمای فرانسه، ژان دوژاردن (Jean Dujardin) است. ریچی در فیلمش، تا هر اندازه که بخواهد، مهمات منفجر میکند و کلی جسد روی دستِ فیلمش میگذارد و کاری میکند تا بلندگوهای سینما یا باندهای صوتیِ خانگیمان برای پخش کامل و صحیحِ صداهای فیلم، حسابی با مشکل روبهرو شوند! من فیلم فرانسوی را ندیدم، ولی گمان نمیکنم که آن فیلم در خشونت و مقیاس به فیلم ریچی برسد.
همهی مواردی که بالاتر گفتم، همراه با لیستی از بزن بهادرترین بازیگران هالیوود، شامل هولت مککالانی (Holt McCallany) که امکان ندارد از حضور جذابش در این فیلم، چشم بپوشید، اندی گارسیا (Andy Garcia) که هربار دیدنش باعث میشود لبخندی بزرگ بر صورتتان نقش ببندد و حضور بهاندازه و موثر راب دالانی (Rob Delaney)، فیلم جدید ریچی را به یکی از هیجانانگیزترین فیلمهای امسال و البته یکی از هیجانانگیزترین فیلمهای سالهای اخیرِ خودش تبدیل میکند.
فیلم همچنین هیجان طیف خاصی از مخاطبان قدیمی ریچی که علاقهی خاصی به فیلمهایی با بازیِ گروهی از مردان خشن دارند را نیز برمیانگیزاند. ریچی مشخصا جملات، کنایهها و حس و حالی مخصوص این دسته از هوادارانش را نیز در فیلمش گنجانده است که اگرچه هرگز منجر به تجربهی فیلمهای کلاسیکش نمیشود، ولی لااقل یاد آنها را در دل مخاطب قدیمیتر زنده میکند. تمامی این موارد و طیف گستردهی بینندگانش، احتمالا فیلم را به یکی از خونینترین، مهیجترین و البته پرفروشترین فیلمهای امسال تبدیل خواهد کرد.
البته بعد از تعریفهایی که از فیلم کردیم، باید گفت فیلمنامهی فیلم که توسط ریچی، ایوان اتکینسون (Ivan Atkinson) و مارن دیویس (Marn Davies) بهرشتهی تحریر درآمده است، عملا هیچ نکته یا حرف جدید یا شگفتانگیزی در خود ندارد و داستانش را طبق فرمولهایی مشخص و امتحان پس داده جلو میبرد و این نکته برای کارگردانی که روزی فیلمنامهی فیلمهایش مملو از طراوت و تازگی و خلاقیت بود، گامی رو به عقب محسوب میشود. همچنین، کارگردانیِ مطمئن و مسلطِ ریچی، مشخصا، بسیار بهتر و سرحالتر از فیلمنامهی فیلم است و شاید اگر فیلم توسط کارگردانِ دیگری ساخته میشد، نتیجهی کار تا این اندازه رضایتبخش از آب درنمیآمد.
فیلم Wrath of Man از تاریخ ۷ مه اکران خود را در سینماهای کانادا آغاز کرده است و قرار است از تاریخ ۲۵ مه، در Apple TV ،iTunes و Google Play نیز بهنمایش دربیاید.
نظرات
خسته نباشید. نقد خیلی خوب بود. از نقدی که سایت رقیب از این فیلم رفته بود خیلی بهتره. اینکه اسامی خارجی رو به انگلیسی هم مینویسد خیلی خوبه