۱۳ فیلم برتر براساس افسانه‌های محلی

13 August 2018 - 21:00

ارواح، شیاطین، زامبی‌ها و کسانی که با ارّه به جان قربانیان خود می‌افتند، این روز‌ها فیلم‌های ژانر ترسناک را در بر گرفته‌ و به آن شکل داده‌اند. اگرچه بارها و بارها دیدن این موارد ممکن است خسته‌کننده شود، اما فکر کردن به نحوه‌ی پیدایش آن‌ها و علت وجودیت‌شان می‌تواند خواب از سر خیلی‌ها بپراند. یکی از توضیحاتی که می‌تواند وجود داستان‌های ترسناک را توجیه کند، افسانه‌های محلی است. از زمان کودکی، همیشه داستان‌های ترسناک از ارواح و خانه‌های متروکه‌ای که اجازه ورود به آن‌ها را نداشتیم، شنیده‌ایم؛ اما پی بردن به اینکه داستان‌های آن دست از فیلم‌ها براساس واقعیت و افسانه‌های محلی هستند، آن‌ها را ترسناک‌تر هم می‌کند.

افسانه‌های محلی همیشه موضوع اصلی بسیاری از فیلم‌های ترسناک بوده‌اند. اگرچه بسیاری از آن‌ها نتوانستند موفقیت‌آمیز عمل کنند یا مخاطبان را واقعا بترسانند، اما تعدادی هم توانستند به آن‌چه که می‌خواستند برسند. به مناسبت اکران فیلم ترسناک Slender Man «انسان لاغر»، در ادامه به بررسی فیلم‌های ترسناک دیگری که در سال‌های گذشته منتشر شده‌اند و براساس افسانه‌های محلی هستند، می‌پردازیم. با سینماگیمفا همراه باشید.

«سوزان» (The Burning)

سال انتشار: ۱۹۸۱

کارگردان: «تونی مایلام» (Tony Maylam)

بازیگران: «لو دیوید» (Lou David)، «برایان متیوز» (Brian Matthews) و «لری جاشوا» (Larry Joshua)

اردوگاه‌های تابستانی، زادگاه داستان‌های ترسناک و افسانه‌های محلی هستند و همچنین در چندین سال گذشته داستان فیلم‌های زیادی از جمله Friday the 13th «جمعه سیزدهم» را شکل داده‌اند؛ اما فیلم «سوزان» واقعا براساس یک افسانه‌ی محلی ساخته شده که روایت تعدادی مشاور اردوگاه را به تصویر می‌کشد که یکی یکی توسط یک سرایدار به قتل می‌رسند. این سرایدار از یک شوخی مرگ‌بار توسط کسانی که در اردوگاه بوده‌اند، جان سالم به در برده و حال برای انتقام به سراغ آن‌ها رفته است. این فیلم از لحاظ فروش نتوانست موفق عمل کند و با بودجه‌ی ۱٫۵ میلیون دلاری، تنها توانست مبلغ ناچیز ۷۰۰ هزار دلار را برای استودیو کسب کند؛ اما امتیازات و نقدهای خوبی دریافت کرد و توانست محبوبیت زیادی در فرهنگ کلاسیک به دست بیاورد.

«خانه ۱۰۰۰ جسد» (House of 1000 Corpses)

سال انتشار: ۲۰۰۳

کارگردان: « راب زامبی» (Rob Zombie)

بازیگران: «سید هیگ» (Sid Haig)، «بیل مسلی» (Bill Moseley) و «شری مون زامبی» (Sheri Moon Zombie)

بعد از گذشت ۱۵ سال از ترساندن توریست‌هایی که از مراسم «Halloween Horror Nights» متعلق به کمپانی «یونیورسال استودیوز» دیدن می‌کردند، «راب زامبی» تصمیم به ساخت فیلمی به نام «خانه ۱۰۰۰ جسد» کرد که داستان تعدادی نوجوان را راویت می‌کند که به دنبال افسانه‌های محلی هستند و توسط یک خانواده در منطقه‌ای ناشناخته در جنگل‌ها گیر افتاده و شکنجه می‌شوند. اگرچه این فیلم براساس افسانه‌های محلی نیست و داستانی خیالی را نمایش می‌دهد، اما همچنان اشاراتی به افسانه‌های محلی، با توجه به وجود آن دسته از خانواده‌هایی که در این مناطق دورافتاده پنهان شده و زندگی می‌کنند تا کارهایی وحشتناک را روی قربانی‌های خود انجام دهند، دارد. این فیلم با بودجه‌ی ۷ میلیون دلاری و فروش ۱۷ میلیون دلاری، عملکرد خوبی داشته و همچنین تحسین مخاطبان و بینندگان را هم برانگیخته است. همین موفقیت باعث شد تا دنباله‌ی آن با نام The Devil’s Rejects «مطرودین شیطان» هم ساخته شود تا فروش و امتیازات بهتری را به دنبال داشته باشد.

«کندی‌من» (Candyman)

سال انتشار: ۱۹۹۲

کارگردان: «برنارد رز» (Bernard Rose)

بازیگران: «ویرجینیا مادسن» (Virginia Madsen)، «تونی تاد» (Tony Todd) و «زاندر برکلی» (Xander Berkeley)

«تونی تاد» با توجه به حضورش در مجموعه فیلم‌های Final Destination «مقصد نهایی» و Hatchet «تیشه»، به عنوان یکی از شناخته‌شده‌ترین چهره‌ها در ژانر فیلم ترسناک به شمار می‌رود. اما همه چیز از هنرنمایی بی‌نطیرش در فیلم ترسناک «کندی‌من» در سال ۱۹۹۲ آغاز شد. داستان درباره‌ی یک دانش‌آموز سال آخری است که بر روی پایان‌نامه‌ی خود با موضوع افسانه‌های محلی کار می‌کند و به داستان فردی به نام کندی‌من (با بازی تاد) پی می‌برد که هنرمند و فرزند یک برده‌ بوده و بعد از قطع شدن دستش به قتل رسیده است. این دانش‌آموز همچنین متوجه می‌شود اگر جلوی آینه بایستد و پنج بار نام کندی‌من را به زبان بیاورد، او پدیدار خواهد شد. با وجود اینکه فیلم براساس یک داستان کوتاه به قلم «کلایو بارکر» (Clive Barker) است، اما شباهت‌هایی به افسانه‌ی «مریم خونین» (Bloody Mary) دارد که اگر سه بار نامش را جلوی آینه بگویید، پشت سرتان ظاهر می‌شود. این فیلم با موفقیتی که در امتیازات و فروش در پی داشت، جدا از ساخت دو دنباله‌ی برای آن، توانست حرفه‌ی موفقیت‌آمیز تونی تاد را هم شکل دهد.

«پروژه جادوگر بلر» (The Blair Witch Project)

سال انتشار: ۱۹۹۹

کارگردان: «دنیل مایریک» (Daniel Myrick)

بازیگران: «هتر دوناهو» (Heather Donahue)، «مایکل سی ویلیامز» (Michael C. Williams) و «جاشوآ لنرد» (Joshua Leonard)

«پروژه جادوگر بلر» نه تنها به عنوان یکی از برترین فیلم‌های ترسناک تاریخ شناخته شده، بلکه توانسته به یکی از تاثیرگذارترین‌های این عرصه هم تبدیل شود و دیگر سازندگان از تکنیک موجود در فیلم، برای ساخت فیلم‌های خودشان استفاده کنند. داستان درباره‌ی سه دانش‌آموز فیلم‌سازی است که به دنبال تحقیق درباره‌ی افسانه‌ای به نام «جادوگر بلر» در تپه‌های سیاهِ نزدیکی «بورکیتسویل» واقع در ایالت «مریلند» می‌روند. این فیلم تحسین مخاطبان را، مخصوصا برای تکنیک فیلم‌برداری و شخصیت شرور خوبش، در پی داشت و همچنین با بودجه ۶۰ میلیون دلاری توانست حدود ۲۵۰ میلیون دلار فروش داشته باشد.

«ویلو کریک» (Willow Creek)

سال انتشار: ۲۰۱۳

کارگردان: «باب‌کت گولدث‌ویت» (Bobcat Goldthwait)

بازیگران: «الکسی گیلمور» (Alexie Gilmore)، «برایس جانسون» (Bryce Johnson) و «پیتر جیسون» (Peter Jason)

«پاگنده» (Bigfoot) یکی از معروف‌ترین افسانه‌های تاریخ محسوب می‌شود که در فیلم، سریال و ترانه‌ی موسیقی‌ها دیده شده و دیگر رسانه‌ها هم از آن برای ساخت آثار خود استفاده کرده‌اند. با توجه به وجود آثار زیادی با محوریت پاگنده، یکی از هیجان‌انگیزترین فیلم‌هایی که می‌توان در این‌باره دید، فیلم «ویلو کریک» است. این فیلم روایت زوج جوانی را به تصویر می‌کشد که به جنگل‌های ویلو کریک واقع در ایالت کالیفرنیا می‌روند تا برای یک مستند درباره‌ی پاگنده‌ها، به دنبال این موجودات بگردند. اگرچه بخاطر شباهت‌های داستان، به فیلم «پروژه جادوگر بلر» و همچنین ناتوان ماندن در پاسخ به سوالاتی که ذهن تماشاگران را درگیر کرده بود، نتوانست نظر مخاطبان خود را جلب کند؛ اما منتقدان نظرات خوبی درباره‌ی طبیعت نوآورانه و فضای قوی حاکم بر فیلم داشتند.

 

«افسانه‌ی محلی» (Urban Legend)

سال انتشار: ۱۹۹۸

کارگردان: «جیمی بلنکس» (Jamie Blanks)

بازیگران: «جرد لتو» (Jared Leto)، «آلیشیا ویت» (Alicia Witt) و «ربکا گی‌هارت» (Rebecca Gayheart)

بدون شک «افسانه‌های محلی» اثر خیلی بزرگی نیست و در مقایسه با فیلم Scream «جیغ» حرفی برای گفتن ندارد، اما در دنیای فیلم‌هایی که براساس افسانه‌های محلی ساخته شده‌اند، این فیلم توانسته چندین دست از افسانه‌ها را به نمایش بگذارد. داستان فیلم درباره‌ی یه گروه از دانشجویانی است که یکی یکی توسط یک قاتل که چندین افسانه‌های محلی را بازگو می‌کند، به قتل می‌رسند. اگرچه منتقدان و بینندگان زیاد از این فیلم راضی نبودند، اما فروش قابل‌قبولی داشت و توانست علاقه‌مندان به ژانر ترسناک را، که دنبال داستانی خاص با الهام از افسانه‌های محلی هستند، جذب کند.

«مرد مرده در محوطه دانشگاه» (Dead Man on Campus)

سال انتشار: ۱۹۹۸

کارگردان: «الن کوهن» (Alan Cohn)

بازیگران: «مارک-پل گاسلر» (Mark-Paul Gosselaar)، «تام اورت اسکات» (Tom Everett Scott) و «پاپی مونتگومری» (Poppy Montgomery)

یکی از افسانه‌های فراموش‌شده و زیاد شنیده‌شده، این باور است که اگر یکی از هم‌اتاقی‌های یک دانش‌آموز خودکشی کند، آن فرد می‌تواند در تمامی درس‌های خود نمره‌ی کامل را دریافت کند. این موضوع کمی منطقی به نظر می‌رسد و با توجه به وضعیتی که آن فرد بعد از کشته شدن دوستش دارد، ممکن است دانشگاه با او آسان گرفته و نمره‌ی کامل را بدهد تا از لحاظ روحی بیشتر از این آسیب نبیند! این افسانه، موضوع اصلی فیلم کمدی سیاه «مرد مرده در محوطه دانشگاه» به حساب می‌آید. این فیلم داستان دو فرد را راویت می‌کند که در تلاش هستند تا یک هم‌اتاقی را که تمایل به خودکشی دارد، به اتاق خود انتقال دهند تا بتوانند قبل از پایان ترم در درس‌های‌شان موفق شوند. این فیلم به سختی توانست حتی هزینه‌ی ساخت خود را جبران کند و منتقدان هم حسابی از خجالت آن درآمدند، اما طنز تلخ و تاریک آن، به همراه هنرنمایی‌های عالی، توانست نام «مرد مرده در محوطه دانشگاه» را بر سر زبان‌ها بیاندازد.

۲۰۱۲

سال انتشار: ۲۰۰۹

کارگردان: «رولند امریش» (Roland Emmerich)

بازیگران: «جان کیوسک» (John Cusack)، «چویتل اجیوفور» (Chiwetel Ejiofor) و «آماندا پیت» (Amanda Peet)

رولند امریش تابه‌حال بارها و بارها در فیلم‌های خود دنیا را به پایان رسانده است، اما شوکه‌کننده‌ترین آن‌ها زمانی بود که تصمیم گرفت فیلمی براساس این باور که دنیا در تاریخ ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ به پایان می‌رسد بسازد. این عقیده به دلیل پایان تقویم قوم «مایاها» در تاریخِ مذکور، در میان مردم جا افتاد. این فیلم که سه سال قبل از پایان دنیا(!) اکران شد، داستان یک نویسنده را که در تلاش است تا خانواده خود را از مرگ نجات دهد، تعریف می‌کند. ۲۰۱۲ توانست فروش‌ چشم‌گیر ۷۷۰ میلیون دلاری را داشته باشد که با توجه به بودجه‌ی ۲۰۰ میلیون دلاری، موفقیت مالی زیادی برای استودیو در پی داشت.

«پیشگویی‌های مرد شاپرکی» (The Mothman Prophecies)

سال انتشار: ۲۰۰۲

کارگردان: «مارک پلینگتون» (Mark Pellington)

بازیگران: «ریچارد گی‌یر» (Richard Gere)، «لورا لینی» (Laura Linney) و «ویل پاتون» (Will Patton)

این فیلم براساس کتابی با همین نام به قلم «جان کیل» (John Keel) ساخته شده و درباره‌ی خبرنگاری است که ناخودآگاه به «پوینت پلزنت» واقع در «ویرجینیای غربی» می‌رود و زمانی که در تلاش است علت حضورش را در آن‌جا پیدا کند، به وجود نیروهای ماورایی در شهر و همچنین موجودی عجیب‌وغریب پی‌ می‌برد. تمام این‌ها او را در مسیری تاریک و مرموز قرار می‌دهند که علاوه بر این باعث می‌شود به همسر فوت‌شده‌اش نزدیک‌تر شود. در کنار دریافت نقدهای خوب و بد درباره سوال‌های بی‌جواب در طول داستان، فروش فیلم هم نسبتا کم بود؛ اما فضایی مرموز و مبهم، با توجه به نشانه‌های حضور موجودی ترسناک و ارتباطش با شهر و نیروهای ماورایی، توانست «پیش‌گویی‌های مرد شاپرکی» را به اثر خوبی تبدیل کند که افسانه‌ی «مرد شاپرکی» (Mothman) را به تصویر می‌کشد.

«می‌دانم تابستان پیش چه کردی» (I Know What You Did Last Summer)

سال انتشار: ۱۹۹۷

کارگردان: «جیم گلیسپی» (Jim Gillespie)

بازیگران: «جنیفر لاو هیوت» (Jennifer Love Hewitt)، «سارا میشل گلر» (Sarah Michelle Gellar) و «رایان فیلیپ» (Ryan Phillippe)

«می‌دانم تابستان پیش چه کردی» توسط نویسنده‌ی «جیغ»، یعنی «کوین ویلیامسون» (Kevin Williamson) نوشته شد و جان دوباره‌ای به ژانر «اسلشر» (slasher) داد. این فیلم اقتباسی از روی کتابی با همین نام است؛ اما به‌جای دنبال کردن داستان کتاب، روایت افسانه‌ی «قلاب» (The Hook) را به تصویر می‌کشد و درباره‌ی یک قاتل به همراه قلاب است که زوجی را در ماشین‌شان به قتل می‌رساند. «می‌دانم تابستان پیش چه کردی» نمایش گروهی شامل چند دوست است که با فردی تصادف کردند و منجر به کشتن او شدند. آن‌ها توانستند از این قضیه قسر در بروند؛ اما حال بعد از گذشت یک سال، قاتلی قلاب‌دار آن‌ها را تعقیب می‌کند و قصد کشتن‌شان را دارد. منتقدان و مخاطبان نظرات مثبت و منفی زیادی نسبت به فیلم داشتند، اما این اثر توانست فروش خوبی داشته باشد و در ژانر ترسناک ماندگار شود.

«بین راهی» (The Hitcher)

سال انتشار: ۱۹۸۶

کارگردان: «رابرت هارمون» (Robert Harmon)

بازیگران: «روتخر هاور» (Rutger Hauer)، «سی. توماس هوول» (C. Thomas Howell) و «جنیفر جیسن لی» (Jennifer Jason Leigh)

یکی از آزاردهنده‌‌ترین و ترسناک‌ترین افسانه‌های محلی، هشدار برای سوار نکردن بین راهی‌ها است؛ زیرا ممکن است دیوانه‌هایی قاتل باشند و فیلم «بین راهی» هم توانست به خوبی و به سردترین و هیجان‌انگیز‌ترین راه ممکن این افسانه را به نمایش بگذارد. داستان درباره‌ی یک دانشجو است که برای تحویل دادن ماشینی از شیکاگو به سن دیگو راهی سفر شده و در میانه راه توسط یک بین ‌راهیِ روانی تهدید و ترسانده می‌شود‌. انجام بازی‌های روانی و کشتن راننده‌های تصادفی در جاده، هسته‌ی اصلی فیلمی را شکل داده که توانست علاوه بر فروش نسبتا بالا، نقدهای تقریبا مثبتی هم دریافت کند. این موفقیت، دنباله‌ای در سال ۲۰۰۳ در پی داشت که «سی. توماس هوول» را دوباره در نقش «جیم هلزی» نشان می‌داد. همچنین در سال ۲۰۰۷ این فیلم با حضور «شان بین» (Sean Bean) بازسازی شد که این اثر هم توانست در باکس‌آفیس موفقیت‌آمیز عمل کند.

«زمانی که یک غریبه تماس می‌گیرد» (When a Stranger Calls)

سال انتشار: ۱۹۷۹

کارگردان: «فرد والتون» (Fred Walton)

بازیگران: «چارلز دارنینگ» (Charles Durning)، «کارول کین» (Carol Kane) و «کالین دوهرست» (Colleen Dewhurst)

تهدید یک پرستار بچه توسط قاتلی خطرناک، موضوعی عادی و تکراری در اکثر فیلم‌ها است، اما افسانه‌ی محلی در رابطه‌ با این موضوع، قاتلی است که به پرستار بچه زنگ می‌زند و به او یادآوری می‌کند تا به بچه سر بزند و وضعیت او را جویا شود. اگرچه این هم در بسیاری از فیلم‌ها دیده شده، اما هیچ‌کدام از این‌ آثار نتوانستند همانند «زمانی که یک غریبه تماس می‌گیرد» و مخصوصا بیست دقیقه‌ی ابتدایی‌اش، آن حس ترس و دلهره را به خوبی و با موفقیت به تصویر بکشند. اگرچه صحنه‌های دیگر فیلم نسبتا قابل ‌تحمل و جذاب نبودند، اما وضعیت آن در باکس‌آفیس خوب بود و باعث شد دنباله‌ای سریالی در سال ۱۹۹۳ برایش ساخته شود. همچنین ۲۰ دقیقه‌ی ابتدایی هم خود تبدیل به یک فیلم کامل در سال ۲۰۰۶ شد که با وجود داستانی خوب، نقدهای ضعیفی دریافت کرد.

«مثلث» (Triangle)

سال انتشار: ۲۰۰۹

کارگردان: «کریستوفر اسمیث» (Christopher Smith)

بازیگران: «ملیسا جرج» (Melissa George)، «مایکل دورمن» (Michael Dorman) و «لیام همسورث» (Liam Hemsworth)

«مثلث برمودا» یکی از ترسناک‌ترین و بحث‌برانگیزترین افسانه‌های تاریخ به شمار می‌رود که دارای نظریه‌های مختلف، داستان‌های ارواح و رخدادهای اسرارآمیز اطراف قسمت غربی اقیانوس اطلس است. فیلم ترسناک «مثلث» نمایشی آزاردهنده از احتمالات وجود چیزهایی که در مثلث برمودا منتظر قربانی‌های خود هستند، محسوب می‌شود. داستان درباره‌ی مادری مجرد است که با دوستانش به یک سفر دریایی می‌رود و قایق‌شان غرق می‌شود. فیلم مثلث تجربه‌ی ترس مطلق روانی و میخ‌کوب کردن تماشاگران بوده که توانست نقدهای مثبتی برای پیچش‌های داستانی و هنرنمایی ملیسا جرج در نقش اصلی دریافت کند.

افسانه‌های محلی عضو جدانشدنی فیلم‌های ترسناک هستند و همین داستان‌های دلهره‌آور است که توانسته‌اند موجب شکل‌گیری ژانر ترس و دلهره در سینما شوند. اما کدام‌ یک از آن‌ها واقعیت دارند؟ درباره‌ی این داستان‌ها چه فکری می‌کنید؟ آیا آن‌ها را باور دارید؟ به نظرتان کدام‌ یک از آن‌ها ترسناک‌تر هستند؟ کدام یک از فیلم‌های لیست بالا را دیده‌اید؟ نظرات‌تان را با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: Comingsoon

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.