فیلم Yes Day «روز بلهگویی» ساختهی میگل آرتتا مانند یک نسخهی بچهگانه از The Purge «پاکسازی»، یک رویداد سالانه را تصور میکند که طی آن تمام خواستههای بچهها طی ۲۴ ساعت برآورده میشود.
داستان این فیلم براساس کتاب کودکانهای نوشتهی امی کروس روزنتال در سال ۲۰۰۹، روزی را به تصویر میکشد که طی آن والدین باید تمام خواستههای فرزندانشان را عملی کنند. برای برخی، این ایده هم به دلیل دادن حس آزادی به بچهها و هم چون به والدین اجازه میدهد یک روز را بدون نگرانی برای تأیید یا رد کردن خواستههای فرزندان خود بگذرانند جذاب است.
البته یکی از بازیگران اصلی این فیلم یعنی جنیفر گارنر قبلا این مراسم را در زندگی واقعی خود برگزار کرده است. او قبلا گفته بود که همراه با سه فرزندش یک روز بلهگویی دارند که هرساله آن را برگزار میکنند.
آلیسون تورس (گارنر) در سکانسهای ابتدایی فیلم میگوید: «نه بخشی از زندگیه.» آلیسون آنقدر سرسخت است -در مقابل شوهرش کارلوس (ادگار رامیرز) که به بچهها سختگیری نمیکند- که پروژهی مدرسهی سه فرزندشان دربارهی یک پادشاهی دیکتاتوری است که به یک کودتا نیاز دارد. یکی از بچهها ویدئویی میسازد که مادرش را با استالین و موسولینی مقایسه میکند.
هنگامی که یک مشاور (نت فکسون) روز بلهگویی را به عنوان یک راهحل پیشنهاد میدهد، آلیسون با چند شرط آن را قبول میکند. بچهها نباید قانونشکنی کنند و باید در محدودهی ۲۰ مایلی از خانهی خودشان بمانند. این منجر به یک روز سرگرمکننده میشود، با پریدن روی تخت، جشن بستنیخوری، یک سفر کارواشی با شیشههای پایین و یک بازدید غافلگیرکننده از پارک تفریحی. این روز روشهای بچهداری آلیسون و تمایل بچهها به مستقل بودن را آزمایش میکند. این به ویژه برای کیتی ۱۴ ساله (جنا اورتگا) صدق میکند که میخواهد بدون مادرش در یک کنسرت شرکت کند.
داستان تقریبا قابل پیشبینی است، جایی که پاسخ خانواده به خواستههای بچهها کاملا بله یا کاملا خیر نیست. این نوع فیلمهای خانوادگی که داستان آنها خطرات کمی دارد به تازگی محبوبیت بیشتری به دست آوردهاند.
البته Yes Day فیلم خیلی خوبی نیست. آرتتا توانایی زیادی در ساخت فیلمهای کمدی و خانوادگی براساس مفاهیم تجاری دارد. اما Yes Day در میان فیلمهای پرسروصدا قرار میگیرد که نمیتواند مفاهیمش را به خوبی به مخاطبان منتقل کند. در حالی که گارنر و رامیرز هر دو بازیگران بسیار خوبی هستند، هیچکدام از آنها بامزه نیستند. مثلاً اگر ایفای نقشهای اصلی بر عهدهی ویل فرل و مایا رودولف بود شاید با فیلم بهتری روبهرو بودیم. بهترین لحظات فیلم پیرامون آرتورو کاستروی بامزه جریان دارند، که در اینجا نقش یک افسر پلیس بیچاره و نیازمند را بازی میکند.
پس از یک سال دست و پنجه نرم کردن با این بیماری همهگیر که بسیاری از تفریحهای بچهها را از آنها گرفته است، شاید برگزاری یک روز بلهگویی بهترین هدیه برای آنها باشد.
نمره: ۴
نظرات