فیلم Snake Eyes: G.I. Joe Origins آخرین تلاش یک استودیو برای تجدید قوا در فرنچایزی با پتانسیل تجاری بالا است ولی یک فیلم موفق برای تماشا در سینما نیست.
این فیلم بدون شک یک عملیات فوری برای نجات دادن مالکیت معنوی در حال از بین رفتن این مجموعه توسط کمپانی پارامونت، هشت سال بعد از انتشار فیلم ناامیدکننده G.I. Joe: Retaliation میباشد. درواقع این فیلم تمام تمرکز خود را روی جان بخشیدن به فرنچایز با قرار دادن هنری گلدنیگ (Henry Golding) در راس بازیگران خود و نشان دادن هنرهای رزمی به همراه آن است.
با این حال، برای آنهایی که علاقهمند به وضعیت صنایع بزرگ هستند، فیلم Snake Eyes واقعا ارزش دارد. در واقع این فیلم خارج از پرده نمایش در مقایسه با روی پرده بسیار جالبتر است. احتیاط کمپانی پارامونت و هاسبرو از تجهیز کردن این فرنچایز به یک جواهر جادویی انعکاسدهنده وضعیت وخیمی از سردرگمی در ساخت یا دوبارهسازی این فرنچایز است.
فیلم Snake Eyes با برداشتن گامی به عقب از دنیای خشونتبار خود که با فیلم G.I. Joe آن را ساخته بود، به تسلط مارول اقرار میکند. این فیلم [در آخر] پیشبینیها و تلویحاتی از نکات پنهان را در داستان خود رها میکند. اعتبار فیلم آن جا است که نویسندگان داستانی را طراحی کردند که تا حد زیادی به خود تکیه دارد (اقتباس یا اشاراتی به فیلمهای دیگر ندارد). اما این که یک فیلم به خود متکی باشد بدین معنا نیست که موفق هم باشد.
کارگردان این فیلم یعنی روبرت شونتکه (Robert Schwentke) یک انتخاب کنجکاوانه و شخصی برای رهبری این پروژه میگیرد. او با کارگردانی دو قسمت آخر سهگانه Divergent و البته بمب بدنامی به نام R.I.P.D. رزومه خود را به چیزی فراتر از بینقص تبدیل کرد. این که یک کارگردانی آلمانی مقدار زیادی از درک و بافت فرهنگ غربی را به فیلمی که وقایع آن در ژاپن اتفاق میافتد و عمدتا توسط عوامل آسیایی ساخته شده، اضافه کند شک برانگیز است.
اگر هدف اصلی فیلم بازسازی این فرنچایز بود، شاید تهیهکنندگان آن میبایست روی کارگردانی که توانایی این را داشت که چیز خاص یا شگفتانگیزی به فیلم اضافه کند، سرمایهگذاری میکردند. اما هنوز هم این فیلم تلاشی فرعی است که میان ساخت یک فرنچایز و یا یک کاراکتر تعلل میورزد.
داستان اصلی- بله یکی دیگر- پیرامون کاراکتری با رفتارهای غیرقابل پیشبینی است که انرژی خود را عمدتا متوجه داستان پسزمینه او میکند؛ بدون این که با داستانهای موازی و ارتباط دادن با قسمتهای دیگر روایتی بزرگتر بسازد. جوها تا آمدن یک صحنه اشارهای دیرهنگام و در عین حال اجباری، ظاهر نمیشوند. فقط مدت کوتاهی در فیلم دیده میشود که هنری گلدینگ لباسهای Snake Eyes را به تن داشته باشد. صحنه Post-Credit فیلم که در آن استورم شدو با بازی اندرو کوجی (Andrew Koji) در پاسخ به خودشکوفایی کاراکتر Snake Eyes به یک شرور و رقیب برای او تبدیل میشود، در اسطورهشناسی این دو کاراکتر بسیار بیمهارت واقع میشود.
فیلم Snake Eyes به خاطر فریب دادن پیچیده (مارپیچی) قهرمانان و شروران برای رسیدن به آنچه که میخواهد، با نام خود دلالتهای ضمنی انجیلی را در بر دارد. اگرچه گلدینگ در فکر این است که این خواسته عمیق چه میتواند باشد که او را به این کارها سوق میدهد، خود فیلم انگیزه کاراکتر را در پیشنویس خود توضیح میدهد: او یک روح شکنجه شده است که با تماشای مرگ پدرش به دست یک دشمن شرور خورده شده است. Snake Eyes اساسا به هر قیمتی که شده از این قضیه انتقام میگیرد و خود را با منافع هر کسی که با این هدف منطبق است، یکرنگ میکند.
این جوان ناخوشایند و سختکوش ابتدا برای دنبال کردن قاتل پدرش با برخی از چهرههای دنیای زیرزمینی ارتباط برقرار میکند، اما وقتی تام با بازی کوجی را از یک درگیری نجات میدهد، داستان جدیتر میشود. تامی به منظور قدردانی از نجات یافتن توسط او، او را به خانواده نینجایی قدیمی خود که به Arashikage معروف است، دعوت میکند. تیمی از مربیان حکیم از او استقبال میکنند و او را تا جایی که کشش داشته باشد با تمرینات فشرده خود برای تنظیم ذهن و بدن آموزش میدهند. متاسفانه فیلم Snake Eyes گلدینگ را هیچوقت در موقعیتی قرار نمیدهد تا از آن چه که هست فراتر رود. این فیلم از او میخواهد که کاری را انجام دهد تا مخاطبان پیش خود بگویند این بازیگر نقش کاراکتر را بازی کرد. گلدینگ در تعریف خود از نقشش هرگز احساس راحتی و امنیت نمیکند.
نمای گلدینگ از Snake Eyes به صورت پراکنده بین رواقیگرایی بتمن با بازی کریستین بیل (Christian Bale) و رفتار منسجم مرد آهنی با بازی رابرت داونی جونیور (Robert Downey, Jr.) نوسان میکند. برخی از این نوسانات کد برای کاراکتری که به صورت مداوم در حال شناسایی هویت خود است، منطقی میباشد. اما هنگامی که قضیه به مواجهه احساسی با دشمنان میرسد، احساس جالب بودن از احساس واقعی بودن آن پیشی میگیرد.
فیلم Snake Eyes به سختی به گلدینگ اجازه میدهد جذابیتهای زیادی را که در سال ۲۰۱۸ در فیلم Crazy Rich Asians به نمایش گذاشت، از خود نشان دهد. فیلم Crazy Rich Asians فیلمی بود که قدرت او را درک کرد. حتی فیلم Last Christmas جذابیت منحصر به فرد او را شناسایی کرد. به گونهای، گلدینگ به خاطر این که در زمان کودکی در مدرسه محبوب بود، شخصیت متکبری دارد، اما برق چشمانش مانند چشمان حیوان خانگی یک معلم است. او به سختی این شانس را دارد که این انرژی را از خود ساطع کند؛ زیرا فیلم او را مجبور میکند که بیوقفه هر حسی را که از مغز کاراکتر Snake Eyes عبور میکند به شدت اظهار کند. این یک واقعیت تلخ است که فیلمهای این فرنچایز دیگر ستارهای نمیسازد بلکه آنها را در خود جذب میکند.
سامارا ویوینگ (Samara Weaving) نیز که مامور سازمان G.I. Joe است با حضور یافتن مختصری در فیلم، کمی مبارزه میکند و چند خط هم صحبت میکند. قسمت حضور او با بافت اکشن و تیراندازی فیلمهای Ready or Not و Guns Akimbo همخوانی دارد. گلدینگ، وارث نقشی است که قبلا توسط یکی از مجریان هنرهای رزمی یعنی ری پارک (Ray Park) به تصویر کشیده میشد. او به نظر نسبت به همبازیهای خود در این فیلم یعنی کوجی و ایکو اوویس (Iko Uwais) با کارنامه درخشان بازی کردن در فیلمهای The Raid، که هر دو از سرشناسان هنرهای رزمی هستند، پا را فراتر نهاده است.
هنوز مشخص نیست که آیا این عناصر فنی باعث میشود که گلدینگ تمام پتانسیل کاریزماتیک خود را رها کند یا پای عامل دیگری در میان است. یا شاید عکس این قضیه صادق باشد و عدم داشتن تجربه زیاد گلدینگ مانع از آن شود که کاراکتر Snake Eyes تمام و کمال از هنرهای رزمی نینجا استقبال کند. اگر بذرهای یک فیلم رزمی عالی در اینجا وجود داشت، اکنون با تدوینهای دیوانهوار و فیلمبرداری متزلزل که صحنههای اکشن مبارزه را مختل میکرد، از بین رفته است. مانند مابقی فیلم، این صحنهها یک شلوغی غیر متمرکز به حساب میآیند که نمیتوانند در پشت قدرت نام تجاری یا ستاره نامی فیلم پنهان شوند.
فیلم Snake Eyes در تاریخ ۲۳ ژوئیه (۱ مرداد) امسال در سینماها منتشر شد.
نظرات