قسمت دوم از فصل سوم سریال فارگو پخش شد و در این مقاله قصد داریم نگاهی به این قسمت داشتهباشیم. با ما همراه باشید.
شاید بسیاری از مخاطبان سریال بگویند که در این قسمت چندان اتفاق خاص و هیجان انگیزی حادث نشد. به هر حال در این مورد لازم بر روی ماهیت و جنس داستان سریال تمرکز کنیم. این داستان واقعی است و لازم است اتفاقات حساس و هیجان انگیز آن برای حادث شدن، دارای مقدمات کافی باشند. این قسمت دقیقا همین کار را انجام میدهد. در نقد قسمت اول اشاره داشتیم که سریال در نمای کلی، در سه جبهه به سمت جلو حرکت میکند. در این قسمت شاهد جلو رفتن این جبههها بودیم. گرچه این پیشرفت به صورت یکسان صورت نمیگیرد و گاها در برخی اوقات حوصلهمان سر میرود اما این روند لازمه روایت مناسب داستانی است. در واقع نمیتوان از دید منطقی ریتم و سرعت سریال را در این قسمت ضعیف دانست و آن را به زیر سوال برد. عنوان این قسمت «قانون انتخاب محدود» است که اشاره دارد به قانونی در بازی بریج یا پل. وقتی شما یک کارت را بازی میکنید، این عمل باعث میشود ارزش کارت معادل با آن کاهش یابد. به عبارت دیگر با پیش رفت روند بازی احتمال بهتر شدن حرکت بعدی لحظه به لحظه کاهش مییابد. عبارتی که به صورت مستقیم اشاره دارد به تصمیمات ری استاسی و نیکی سوانگو در این قسمت.
در آغاز اپیزود شخصیت گلوریا را میبینیم که بیدار است و مشخصا به انیس و نحوه به قتل رسیدنش فکر میکند. تمرکز این قسمت نیز در آغاز بر روی همین شخصیت قرار دارد. در قسمت اول و هنگامیکه برای اولین بار با او آشنا شدیم، دیدم که سنسور درب اتوماتیک او را شناسایی نمیکند. در آن قسمت فکر کردیم که شاید سریال هدف خاصی را دنبال نمیکند. به محض حادث شدن همین اتفاق در روبروی درب ورودی ایستگاه پلیس به سرعت متوجه میشویم که با یک پیام روبرو هستیم. هنگامی که این موضوع به صورت رسمی تایید شد که قرار است فصل سوم فارگو در سال ۲۰۱۰ جریان داشته باشد، سازنده نوآه هالی اعلام کرد که قصد دارد در این فصل به بررسی تاثیر تکنولوژی بر روی زندگی انسانها بپردازد.
در اپیزود افتتاحیه تکنولوژی چندان نقش پررنگی را بازی نکرد ولی در این قسمت این موضوع جبران شد. بر میگردیم به باز نشدن دربهای ورودی اتوماتیک برای گلوریا. در ابتدای همین قسمت نیز دیدم که او هنگام صحبت کردن با موبایل به مشکل بر میخورد. گلوریا همانطور که در ادامه مشخص میشود رابطه چندان خوبی با تکنولوژی ندارد و سعی میکند به روش سنتی اوضاع را به پیش ببرد. شاید این موضوع در مورد گلوریا بیشتر به چشم بیاید ولی در این قسمت تاثیر تکنولوژی را بر روی اکثر اتفافات و شخصیتهای سریال مشاهده کردیم. ری استاسی که به شدت وابسته به تکنولوژی است، مجبور میشود به دلیل قطع شدن کابل مانیتورش توسط حشرات، از کامپیوتر همکار خود برای رسیدن به آسایش خیال استفاده کند. وارگا با استفاده از تکنولوژی، وکیل امیت را که سعی داشت اطلاعاتی را در مورد او به دست آورد پیدا کرده و به قتل میرساند تا پیامی قدرتمند را منتقل کند. در نهایت نیز میبینیم که وارگا دلیل وارد شدنش به کمپانی امیت را نبودن سیستم پیشرفته کامپیوتری در این شرکت میداند.
در کنار موضوع تکنولوژی که در این اپیزود بیشتر بدان پرداخته شده، عنصر طنز نیز در این قسمت بیشتر نمایان بود. البته همانطور که قطعا بدان واقف هستید جنس طنز به کار رفته در این سریال متفاوت از طنزی است که به صورت نرمال میشناسیم. طنز فارگو تاریک و سیاه است و در بهترین حال تنها لبخندی را به همراه میآورد که آن نیز به سرعت فراموش میشود. البته شاید در این قسمت بیشتر از روال معمولی که آن را میشناسیم شاهد طنز مذکور بودیم. یکی از همین سکانسهای طنز، بازجویی گلوریا از صاحب پمپ بنزینی است که در قسمت اول با موریس روبرو شد.
اما بهترین بخش این قسمت را سکانسی میدانیم که در آن وارگا با تعدادی جعبه وارد شرکت امیت شده و بخشی از فضای آن را تصاحب میکند. سخنرانی وارگا برای امیت و سای به نحوی است که گویا اون چندین بار این سناریو را تجربه کردهاست و نقطه پایان را میداند اما کماکان از واکنش آن دو لذت میبرد. بر خلاف لورن مالوو در فصل اول که از پوچی اهالی منطقه شگفت زده بود و شخصیت حراف مایک میلیگان در فصل دوم، وارگا یک شخصیت خرد کنِ سادیستی است و از تحقیر قربانیاش لذت میبرد. شاید لحظهای بایستد و قربانی خود را تماشا کند اما هیچکس نمیتواند او را متوقف کند. او یه واقعیت غیرقابل انکار را با خود حمل میکند و برایش مهم نیس که به مقصد بعدیاش دعوت شدهاست یا نه. این موضوع تبدیل به مشکلی جدی برای امیت خواهد شد و شخصیت نامتعادلِ سای نیز نخواهد توانست او را از این مخمصه نجات دهد.
چه اتفاقاتی در این قسمت حادث شد؟
گلوریا هر چه بیشتر وارد عمق پیشینه پدرخواندهاش انیس میشود و قصد دارد به رابطه او با نویسنده کتابهای علمی تخیلی، ثدیوس موبلی پی ببرد. او فکر میکند قتل انیس به نوعی مربوط به همین شخصیت است. به هر حال تنها سرنخ او این است که قاتل به دنبال شیئی خاص و مخفی در خانه امیت بوده و تنها شی مخفی در آن خانه کتابهای ثدیوس موبلی هستند. در ادامه و پس منتقل شدن پیام عدم علاقه تکنولوژی و گلوریا به یکدیگر، با کاراکتر ایرو آشنا میشویم. او از طرف امیت و سای مامور میشود اطلاعاتی را در مورد وارگا بدست آورد، ماموریتی که عاقبتی خوش برای او ندارد. در ادامه با سلسله اتفاقاتی مرموز روبرو میشویم که سوالات فراوانی را در ذهن ما به وجود میآورد. اول از همه اینکه آن کامیون چه محمولهای دارد و هدفش چیست. دومین سوال باز میگردد به سکانس آغازین قسمت اول در آلمان. در قسمت دوم و لحظه پرتاب ایرو به پایین، یوری گورکا که تصویر او را در زیر مشاهده میکنید، دیالوگی را به کار میبرد که قطعا مربوط به آن سکانس آغازین است و در ادامه مسائل پیرامون آن بیشتر روشن خواهد شد. در نهایت موضوع انیس مطرح میشود. اینکه او در گذشته چه کسی بوده، چه ارتباطی با ثدیوس موبلی داشتهاست و چرا به مینهسوتا مهاجرت کردهاست؟ در مجموع در کنار مسائل بالا به عنوان معماهای اصلی سریال، چند معمای کوچک نیز وجود دارد که مخاطب علاقمند است خیلی سریع تر از حل شدن معماهای اصلی جوابشان را بداند. مسائلی مانند قیمت تمبر عتیقه یا اینکه ویام مخفف چیست؟
در نهایت در جمع بندی باید بگوییم که قسمت دوم نیز همانند قسمت اول در رسیدن به هدف خود کاملا موفق عمل کردهاست. در این قسمت روند داستان به صورت مناسب هر چند با سرعتی کمتر که شاید به مذاق تعدادی از مخاطبان خوش نیاید، پیش رفت. سلسله اتفاقاتی مرموز که در قسمت اول نیز ریشه داشتند، مطرح شد و وعده سازنده در مورد تاثیر پررنگ تکنولوژی بر روی سریال عملی شد.
منبع: سینماگیمفا
نظرات