نقد فیلم Long Shot

3 August 2019 - 22:00

فیلم Long Shot علی رغم داشتن دو بازیگر مستعد در نقش‌های اصلی، قربانی تکراری و نخ‌ نما بودن ژانرش می‌شود و حتی گاها در رسیدن به استانداردهای معمول آن هم باز می‌ماند. بدون شک دیدن شارلیز ترون و سث روگن در یک رمانتیک-کمدی جذاب است و فیلم هم موفق می‌شود تا حدودی به شیمی دوست‌ داشتنی میان این دو برسد اما، تمرکز Long Shot بیشتر از این که روی لحظات احساسی‌اش باشد، روی اصرار بر عجیب و غریب بودن رابطه این دو نفر است و همین امر به فیلم ضربه جبران ناپذیری وارد می‌کند. در ادامه و بررسی بیشتر این فیلم با سینماگیمفا همراه باشید.

فیلم‌های رمانتیک-کمدی از دیرباز در بین سینمادوستان حاضر بوده‌اند. این فیلم‌ها، به خصوص در دهه‌های ۸۰ و ۹۰ که دهه طلایی‌شان محسوب می‌شود، همیشه منبع درآمد خوبی برای استودیوهای هالیوودی بوده و حتی پس از پایان اکران هم، در قالب DVD به فروش خود ادامه می‌دادند اما، حقیقت این است که هالیوود در دهه اخیر تغییرات زیادی به خود دیده است. اولا استودیوها به منبع درآمدی بسیار غنی‌تر از رمانیتک-کمدی‌، یعنی فیلم‌های کامیک بوکی رسیده‌اند و دوما، به سبب تغییر در سبک زندگی روابط انسان‌ها هم با یکدیگر تغییرات زیادی داشته است. با این تفاسیر، فیلم‌های فرمول‌ زده‌ای که حول عشق ناممکن دو نفر به یکدیگر می‌چرخد، دیگر توانایی جذب مخاطب را ندارد.

به نظر می‌رسد ساخته جدید جاناتان لیواین Long Shot، کلا بر مبنای ایده حضور سث روگن و شارلیز ترون در نقش این دو نفر و ابسورد و دور از ذهن بودن رابطه این دو، با توجه به درجه جذابیت و طبقه اجتماعی‌شان است. با این حال زیر این ایده به ظاهر جذاب، همان فرمول همیشگی فیلم‌های رمانتیک-کمدی نهفته که شاید تنها تغییرش اضافه شدن مقداری کمدی سیاسی به آن باشد. تغییری که البته به قیمت وجود ایراداتی در شخصیت‌پردازی دو شخصیت اصلی فیلم، به خصوص فرد (روگن) شده است. فیلم می‌خواهد به ما بگوید که فرد خبرنگاری با ذهن باز و ایده‌های بزرگ است، اما حقیقت این است که خصیصه‌های فکری او به نفرت از تجارت‌های بزرگ خلاصه شده است. کارهای او بیش از اینکه ریشه در فلسفه خاصی داشته باشند، پر سر و صدا و نمایشی هستند.

مشکل دیگر Long Shot، این است که بیش از حد ساده است و توانایی پر کردن ۱۲۵ (!) دقیقه را ندارد. متاسفانه، فیلمنامه استفاده‌ای از این زمان اضافه نمی‌کند و از تفاوت‌های ایدئولوژیک فرد و شارلوت (ترون) استفاده درستی نمی‌کند. تفاوت‌هایی که اگر به عنوان هسته فیلم از آنها استفاده می‌شد، می‌توانست Long Shot را به اثری متفاوت از عموم فیلم‌های رمانتیک-کمدی تبدیل کرده و سرنوشت این دو نفر را برای مخاطب مهم‌تر جلوه دهد. در عوض فیلم با اضافه کردن شخصیت‌هایی تک بعدی در قالب مگی و لنس، سعی می‌کند این وقت اضافه را با جوک‌های تک خطی که به نظر از توئیتر جمع شده‌اند پر کند.

خوشبختانه قدرت ستاره‌ای روگن و ترون موفق می‌شود تا حدی بار فیلم را حمل کند. ترون تعادل خوبی بین شهرت و آسیب‌پذیری شارلوت برقرار می‌کند و شیمی او با روگن، بدون ذره‌ای تردید بزرگ‌ترین نقطه مثبت Long Shot است. با این حال، لیواین با مانور بیش از حد روی عجیب و غریب بودن رابطه این دو نفر، مدام سعی می‌کند آن را به ما گوشزد شود و تا حدی کار را خراب می‌کند. بله، چرا کسی مانند شارلیز ترون باید عاشق کسی مثل سث روگن شود اما، هر چه باشد این فرمول هسته رمانتیک-کمدی است و پافشاری بیش از حد بر روی بیان آن، به فیلم صدمه می‌زند.

همانطور که اشاره شد، فرد با بازی سث روگن شخصیت‌ پردازی چندان جالبی ندارد و به نظر می‌رسد انتخاب سث روگن برای بازی در این نقش به این دلیل است که این بازیگر ذاتا در دید مخاطب دوست داشتنی است و فیلم سعی می‌کند از این وسیله، فرد را شخصیتی که لایق دوست داشته شدن است نشان دهد. با این حال، با توجه به اینکه شارلوت بسیار بهتر به مخاطب معرفی می‌شود، این سوال پیش می‌آید که چرا باید فرد را شایسته دوست داشته شدن دانست و برای رسیدن او به شارلوت، با او همذات پنداری کرد. اینکه در فیلم‌های رمانتیک-کمدی رسیدن دو شخصیت اصلی به هم دور از انتظار باشد طبیعی است، اما مشکل Long Shot (به معنای بعید اما ممکن) این است که موفق نمی‌شود مخاطب را برای به وقوع پیوستن این مهم هیجان‌‌‌زده کند.

گذشته این‌ها، هر چه باشد Long Shot یک فیلم کمدی نیز هست و باید گفت تا حدودی هم موفق می‌شود مخاطب را بخنداند. تک خطی‌های مگی و لنس همانطور که اشاره شد بد هستند اما موقعیت‌هایی که شارلوت و فرد با هم خلق می‌کنند هم به واسطه نویسندگی بهتر و هم به واسطه شیمی طبیعی روگن و ترون، بسیار بهتر ظاهر می‌شوند. در این میان می‌شود به سکانس مصرف اکستازی توسط این دو نفر و آزادسازی یک گروگان توسط شارلوت در همین حال اشاره کرد که به معدود سکانس‌های واقعا دیوانه‌وار فیلم تبدیل می‌شود.

فیلم سعی می‌کند در میان ۱۲۵ دقیقه نمایشش چند شوخی و اشاره سیاسی هم داشته باشد که بیشتر باعث ضربه زدن به خودش می‌شود. شخصیت باب ادنکرک به عنوان نماینده‌ای از این شوخی‌ها در فیلم، بیشتر از اینکه جسورانه و متفاوت به نظر برسد جلوی تبدیل شدن Long Shot از یک فیلم منسجم را می‌گیرد و بار دیگر یادآور هدر دادن وقت فیلم به دست سازندگان است.

به شخصه هنگام دیدن یک فیلم رمانتیک-کمدی انتظار دیدن فیلمی در حد آثار برگمان و اسکورسیزی ندارم و به نظر منطقی است که از فیلمی در این ژانر چنین انتظاری هم نباشد. تمام چیزی که یک فیلم رمانتیک-کمدی برای موفقیت نیاز دارد این است که بتواند مخاطب را عاشق شخصیت‌هایی کند که قرار است در طی فیلم عاشق هم شوند و در طول مسیر چند باری هم او را بخنداند. با این تفاسیر، Long Shot فیلم نصفه و نیمه‌ای است. چرا که هر قدر در دوست داشتنی جلوه دادن شارلوت موفق بوده، در پردازش شخصیتی قابل قبول برای سث روگن باز می‌ماند و فرد، همان سث روگن باقی می‌ماند. علاوه بر این، فیلم جز یکی دو سکانس موفق نمی‌شود آن طور که در تریلرها قول داده بود دیوانه‌وار و دور از انتظار ظاهر شود. در کل Long Shot را جز به هواداران شارلیز ترون، سث روگن یا دنبال‌کنندگان سرسخت فیلم‌های رمانتیک-کمدی توصیه نمی‌کنم.

مطالب جنجالی

Sorry. No data so far.

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published.